responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 152

با انتقال پيام امام به كوفيان، ترديدها از بين رفت و ياران مختار زياد شدند.

ابراهيم‌بن مالك اشتر كه از شيعيان مخلص و شجاعان بنام بود، هنوز به مختار نپيوسته بود. مختار با ارائه نامه‌اى از محمد بن حنفيه- كه از امام در اين مورد ولايت داشت- او را با خود همراه كرد و بدين صورت جبهه مختار قوى شد. «1» آنان در ربيع الاول سال 66 خروج كردند و عبدالله بن مطيع را از شهر رانده و بر كوفه و اطراف آن مسلط شدند.

مختار از ابتدا به فكر رويارويى با ابن زياد بود كه به شمال عراق آمده بود. سه هزار سپاهى به عنوان مقدمه به فرماندهى يزيد بن انس به سوى شام فرستاد و ابن زياد شش هزار نفر با آنان مقابل كرد ولى در جنگ، سپاه شام شكست سختى خوردند ولى متاسفانه يزيد بن انَس پس از پيروزى بدرود حيات گفت و سپاه عراق كه با مرگ فرمانده شيرازه خود را از دست داده بود، بازگشت. «2»

شورش اشراف و قتل عام قاتلان امام حسين (ع)

مختار، ابراهيم فرزند اشتر را با سپاهى براى جنگ با عبيدالله روانه كرد. اشراف كوفه كه بيشترشان در خون امام حسين (ع) دست داشتند و روش حكومتى مختار مورد قبول آنان نبود و امتيازهاى موهوم آنان لغو شده بود، غيبت ابراهيم را غنيمت شمردند و عليه مختار شوريدند. مختار ضمن مسامحه با آنان به ابراهيم پيام داد كه باز گردد. قبل از آمدن ابراهيم، اشراف و مختار درگير شدند و با آمدن ابراهيم پيروزى مختار حتمى شد.

با ظاهر شدن خيانت اشراف، مختار بر سركوب آنان مصمم شد و به عقب انداختن آن را ديگر مصلحت نديد. منادىِ مختار فرياد كشيد:

«هركس به خانه رود و در خانه را به روى خود ببندد، در امان است جز كسانى كه در خون آل محمد (ص) دست دارند.» «3»

نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست