نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 177
خود را براى يارى امام سجاد و جانبازى در ركاب آن حضرت
اعلام كردند؛ «1» ولى وقتى امام سجاد خبر شهادت مظلومانه امام حسين را در جمع مردم
مدينه اعلام كرد، آنان فقط به گريه و زارى قناعت كردند و هيچ فريادى بر اعلام يارى
نسبت به اهل بيت يا عذر خواهى از قصور و تقصير و اعلام بيزارى از حكومت اموى برنخاست
و اين فقط صوحان بن صعصعة بن صوحان بود كه برخاست و نسبت به همراهى نكردن اهل بيت عليهمالسلام
به خاطر زمين گير بودنش عذر خواست و بعد از آن هم سخنى از مظلوميت اهلبيت و امام حسين
نبود تا اينكه بعداز گذشت بيش از يكسال مردم مدينه به موضعگيرى عليه حكومت اموى پرداختند
تازه علت مخالفت آنان با حكومت اموى با تحريكات عبدالله بن زبير بود «2» و يا فشار
اقتصادى كه از طرف حكومت بر آنان رواداشته ميشد. «3»
افشاگريهاى اهل بيت عليهم السلام مقدار زيادى آنان را
از خواب غفلت بيدار كرد و به موضع مخالفت با يزيد كشاند و زمينههاى قيام را ايجاد
كرد و دعوت كنندگان ابن زبير نيز با استفاده از مظلوميت امام حسين (ع)، آنان را به
جانب ابن زبير و مخالفت با حكومت يزيد وا داشتند. وقتى هيئت بزرگان مدينه به شام رفتند
و اوضاع دارالخلافه و اخلاق و رفتار خليفه را از نزديك ديدند و برگشتند، صراحتاً يزيد
را فاسق و بىكفايت و حكومتش را ظلم و ستم معرفى كردند و مردم را به قيام و شورش فرا
خواندند.
با توجه به نقاط مثبت و منفيى كه در قيام مردم مدينه وجود
داشت- و قبل از اين در درس سيزدهم بدانهااشاره شد- امام سجاد (ع) در مقابل اين قيام
موضع منفى نگرفت و در آن هم شركت نكرد و صريح و آشكار هم تاييد ننمود زيرا:
اول اين كه نبايد از قيامى كه اخلاص مكتبى ندارد، حمايت
مىكرد.
دوم، نبايد از قيامى حمايت مىكرد كه خواهان حاكميت غير
الهى زبيريان بود.
سوم، درآن شرايط امام ثمره مثبتى براى آن قيام نمىديد
تا وارد آن شود، گرچه
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 177