نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 179
نكرد. «1»
ابن زبير از موقعيت امام سجاد (ع) اطلاع داشت و به همين
جهت مراقبانى بر آن حضرت گمارد و امام سجاد نيز نه تنها شورش و قيام او عليه حكومت
اموى را تاييد نكرد بلكه از فتنه او نسبت به اهل بيت و شيعيان هم بيم داشت و محزون
بود.
ابو حمزه ثمالى گويد:
«روزى با امام سجاد از شهر خارج شديم وقتى به حصار شهر
رسيديم، امام فرمود: روزى به كنار اين ديوار آمده و بر آن تكيه داده بودم. ناگاه مردى
را ديدم كه دو پيراهن سپيد پوشيده و به من نگاه مىكرد. او گفت: چه شده كه مىبينم
بر دنيا اندوهگينى در حالى كه روزى آن براى نيكو كار و فاجر آماده و در دسترس است؟
گفتم: دنيا اين چنين است كه تو مىگويى و غم من براى دنيا نيست. مرد گفت: آيا براى
آخرت غمگينى در حالى كه آن هم وعده راست و صادقى است و ملك توانايى در آن روز حكم مىكند،
پس چرا اندوه؟ گفتم: غم من از جهت ابن زبير است. مرد تبسّمى كرد و گقت: آيا تا به حال
ديدهاى كسى بر خدا توكل كند و خدا او را كفايت نكند؟ گفتم: نه. گفت: آيا ديده اى كسى
از خدا طلب كرده باشد و خدا جوابش نداده باشد؟ گفتم: نه. گفت: آيا ديدهاى كسى خوف
خدا داشته باشد و خدا او را نجات ندهد؟ گفتم: نه. ناگاه ديدم كسى در مقابلم نيست.»
«2»
ابن زبير به بيعت و تاييد امام و درپى آن علويان و دوستداران
آنان نيازمند بود و بر آن هم اصرار داشت و باتهديد و نامه از محمد بن حنفيه و ابن عباس
طلب بيعت و پشتيبانى كرد، اما امام با توجه به پيش بينى آينده او و با توجه به انحراف
او، از تاييد حركت ابن زبير خوددارى ورزيد؛ همچنان كه بر عليه آن نيز اقدامى نكرد چون
اقدام عليه حكومت ابن زبير نيز به سود امويان بود.»
موضع گيرى امام نسبت به قيام ابن اشعث نيز تقريباً مشابه
اين موضعگيرى بود، قيام ابن اشعث قيامى عليه جور و ستم بنى اميه و مخصوصا عامل خونخوار
و جنايتكار آنان، حجاج بود ولى خود ابن اشعث نيز فرد منحرف و باطلى بود. او تا مدتى
قبل از طرف حجاج حكومت مىكرد و از پايههاى حكومت اموى بود و حالا به خاطر
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 179