نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150
امامت
آغاز كرد. امام (ع) در هنگام شاعه و تبليغ اين مطلب، خود را در مرحلهاى از مبارزه
مىديد كه مىبايست به طور مستقيم و صريح، حاكمان زمان را نفى كند و خويشتن را به
عنوان صاحب حق واقعى ولايت و امامت به مردم معرفى نمايد. بنابراين، اين بخش از
تلاشهاى امام (ع) در دو مرحله خلاصه مىشود:
الف-
مرحله نفى امامت حكمرانان معاصر خود و اعلام عدم شايستگى آنان براى رهبرى جامعه
اسلامى؛
امام (ع)
در اين مرحله به شكلها و شيوههاى گوناگون، موضع باطل و ضدّ اسلامى خلفا و
كارگزاران آنان را حتّى در حضور خود ايشان، گوشزد مىكرد و با باز داشتن پيروان
خود از مساعدت با دولتمردان و مراجعه به محاكم قضايى آنان، مشروعيّت دستگاه خلافت
را نفى مىكرد.
1- در برابر خلفا
* روزى
مگسى چندين بار بر چهره منصور، خليفه عباسى نشست. منصور هر چه كرد نتوانست آن را
از خود دور كند؛ سرانجام به ستوه آمد و با ناراحتى از امام صادق (ع)- كه نزد وى
بود- پرسيد: خداوند براى چه منظورى مگس را آفريد؟ امام (ع) بى درنگ فرمود:
«لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبابِرَةَ»: براى آنكه جبّاران و گردنكشان را خوار كند. [1]
* منصور
در پاسخ كوبنده و صريح امام (ع) چيزى نگفت و سكوت كرد، زيرا مىدانست اگر در پاسخ
آن حضرت چيزى بگويد، جوابى دندان شكنتر و دردناكتر خواهد شنيد.
* منصور،
خليفه عباسى وارد مدينه شد. همه اشراف و بزرگان شهر- بجز امام صادق عليه السلام-
به ديدار او شتافتند. بى اعتنايى پيشواى ششم (ع) بر منصور گران آمد. طى نامهاى به
آن حضرت نوشت: «چرا مانند ديگران با ما نمىجوشيد و رفت و
[1] - مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 251 و فصول
المهمّه، ص 234.
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150