responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 162

- سيد بن محمد حميرى مى‌گويد:

من عقيده «غلات» را داشتم و در مسأله امامت (بر مذهب كيسانيّه و) معتقد به امامت محمد بن حنفيّه و غيبت او بودم و سالها در گمراهى بسر مى‌بردم تا آنكه خداوند به وسيله جعفر بن محمد صادق (ع) بر من منّت نهاد وبه دست او مرا از آتش دوزخ رهايى بخشيد، و به راه راست هدايت كرد.

من با دلائل زيادى كه از او مشاهده كردم، دانستم كه او حجّت خدا بر من و بر تمامى مردم زمانش مى‌باشد و او پيشوايى است كه خداوند اطاعت و پيروى او را بر همگان واجب كرده است. [1]

- مردى خدمت امام صادق (ع) رسيد. امام (ع) از دوست او كه بر عقيده «جاروديه» بود پرسيد. مرد گفت: حالش خوب بود. امام (ع) پرسيد: چگونه فردى است؟ مرد از اخلاق و رفتار او تجليل كرد و گفت همه كارهايش خوب است؛ تنها عيبش اين است كه به امامت شما معتقد نيست. امام فرمود: چه چيزى او را از اين اعتقاد باز مى‌دارد؟ گفت:

احتياط و پرهيزكارى‌اش.

امام (ع) به وى فرمود: (حال كه او چنين ادّعايى دارد) هنگامى كه به نزد او بازگشتى به وى بگو: در جريان شب رود بلخ پرهيزكارى‌ات كجا بود؟

وى، در بازگشت، پيام امام (ع) را به دوستش باز گفت و از وى جوياى قصّه شد. فرد جارودى قصّه را برايش تعريف كرد و گفت: من دوستى داشتم كه كنيزى زيباروى داشت. من در ساحل رودخانه بلخ با وى همبستر شدم. سوگند به خدا كسى جز من و آن كنيز از اين قصّه آگاه نبود.

آن مرد مى‌افزايد، دوست جارودى‌ام پس از اين جريان به محضر امام صادق (ع) رسيد و راه حق برگزيد. [2]


[1] - كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 33 و اثبات الهداة، ج 3، ص 93

[2] - اثبات الهداة، ج 3، ص 106

نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست