نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 172
در چنين
مواردى لازم بود ميان امام و شيعيان كسى واسطه باشد. اين واسطه «باب» بود. «باب»
به طور معمول از زبدهترين و نزديكترين و نيز پربارترين ياران امام از نظر اخبار و
اطلاعات بود. و به تعبير روشنتر، «زنبور عسلِ» نگهبانى بود كه اگر حشرات موذى
مىدانستند در اندرون كندوى او چيست، قطعه قطعهاش مىكردند و شهدش را مىربودند.
بر اين
اساس است كه مىبينيم «باب» هاى امامان غالباً مورد تعقيب حكومت قرار مىگرفتند.
«يحيى بن ام طويل» با آن وضع فجيع كشته مىشود [1]؛ «جابر بن يزيد جعفى» تظاهر به
جنون مىكند و بدين وسيله از كشته شدن كه دستور آن از طرف هشام، چند روز پيش از
ديوانگىاش به فرماندار مدينه رسيده بود، نجات مىيابد. [2]
موقعيّت
«وكيل» نيز چنين است. «وكيل» به عنوان حافظ و مباشر جمعآورى و تقسيم اموالى كه در
اختيار امام است، از اسرار زيادى آگاه بود كه كمترين آنها نام مؤديان و گيرندگان
آن اموال بود و اين براى دشمنان، طعمه كوچكى نبود. سرنوشت عبرت انگيز «معلى بن
خنيس» وكيل امام صادق (ع) در مدينه و اظهارات تقيّه آميز امام درباره «مفضّل بن
عمر»، وكيل آن حضرت در كوفه، [3] نمونه روشنى بر اين ادّعاست.
اين سه
عنوان (باب، وكيل، صاحب سر) كه مصداق هر يك را در چهرههاى مشخص و مبرزى از رجال
شيعه مىتوان يافت، دورنمايى از واقعيّت شيعه و روابط آن با امام و در مجموع، چگونگى
تكاپوى تشكيلاتى شيعيان را به دست مىدهد.
رهبرى
اين جمع متشكل و هماهنگ در دوران امامت امام صادق (ع) بر عهده آن حضرت بود. شيعيان
بر گرد آن محور عظيم الشأن و الهام بخش مىچرخيدند، از او فرمان مىگرفتند، براى
او خبر و گزارش مىآوردند و خلاصه قيام و قعود و سكوت و
[1] - حجّاج بن يوسف ثقفى دستها و پاهاى وى را در
حالى كه هنوز زنده بود قطع كرد سپس او را به قتل رسانيد. (ر. ك: رجال كشى، ج 1، ص
338)