نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 239
صله رحم
سالمه،
كنيز و خدمتكار پيشواى ششم مىگويد: به هنگام شهادت در محضرت امام صادق (ع) بودم كه
حالت اغما بر آن حضرت عارض شد. چون به هوش آمد. فرمود:
به حسن
بن على بن على بن حسين (ملقّب به افطس) [1] هفتاد دينار بدهيد و به فلانى و فلانى
نيز فلان مبلغ بدهيد. عرض كردم: آيا به مردى كه با دشنه بر شما حمله كرده و تصميم
به قتل شما گرفته است كمك مىكنيد؟ امام فرمود: آيا نمىخواهيد من از مصاديق اين
آيه باشم كه مىفرمايد:
... و
آنان كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار مىكنند و از
پروردگارشان مىترسند و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند.
آرى اى
سالمه! خداوند بهشت را آفريده و آن را پاكيزه و معطر ساخته است، و بوى عطر آگين آن
از مسافت دو هزار ساله به مشام مىرسد، ليكن عاق والدين و قطع كننده رحم بوى آن را
استشمام نمىكند. [3]
اين حركت
امام (ع)، آن هم در آن موقعيّت و لحظات پايانى زندگى آن حضرت، نشانگر اهميّت مسأله
صله رحم و تفقّد از خويشاوندان است، حتى خويشاوندانى كه با انسان قطع رابطه كرده
بناى دشمنى و كينه توزى گذاردهاند.
سفارش به نماز
ابو بصير
مىگويد: به منظور عرض تسليت شهادت امام صادق (ع) نزد «حُمَيْدَه»
[1] -
وى، از نوادگان امام سجاد (ع) است كه همراه محمد بن عبداللّٰه (نفس زكيّه) قيام كرد و در اين راه، سختى و مرارت
زيادىكشيد. او پس از كشته شدن محمّد، متوارى شد؛ ولى امام صادق (ع) نزد منصور از
وى وساطت كرد، منصور هم از وى درگذشت؛ ولى برغم اين لطف و محبّت و خدمتى كه امام
صادق (ع) در حق وى كرده بود، او برخوردى كينه توزانه با امام داشت، آنچنان كه در
متن روايت مورد اشاره قرار گرفته است.