نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 29
مركبش به
ميقات رسيد، تا مىخواست «تلبيه» [1] بگويد، صدايش در حلقوم مىبريد و نزديك بود
از مركب بر زمين افتد. عرض كردم اى پسر رسول خدا؛ ناگزير از گفتن «تلبيه» هستيد!
فرمود:
اى پسر ابو عامر! چگونه جسارت كنم و «لَبَّيْكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ» بگويم در
حالى كه بيم دارم خداوند در پاسخ بفرمايد: «لا لَبَّيْكَ وَ لا سَعْدَيْك؟ [2]»
ابوالفتح
ارْبَلى مىگويد:
... امام
صادق (ع) وجود مباركش را بر عبادت پروردگار نهاد و آن را بر طاعت و زهد و
كنارهگيرى از دنيا واداشت و همواره به ذكر و شبزنده دارى و نماز و عبادت مشغول
بود. [3]
امام
صادق (ع) به هنگام نماز و تلاوت آيات الهى چنان حالى پيدا مىكرد كه گويى با خدا
به طور مشافهه و حضورى گفتگو مىكند. در روايتى آمده است:
امام
صادق (ع) يك بار در نماز و در حالى كه قرآن تلاوت مىكرد، بيهوش شد. چون به هوش
آمد، از او پرسيدند: چه عاملى باعث شد كه چنين حالى پيدا كنيد؟ امام (ع) در پاسخ،
سخنى به اين مضمون فرمود كه من پيوسته آيات قرآن را تكرار مىكردم تا آنكه حالى به
من دست داد كه احساس كردم آنها را از خداوند مشافهةً مىشنوم. [4]
2- زهد و بى علاقگى نسبت به دنيا
آن آگاهى
و شناختى كه امام صادق (ع) را به عبادت الهى و ايجاد انس و ارتباط تنگاتنگ با
معبود و لقاى او وامىداشت، او را نسبت به جلوهها و مظاهر فريبنده دنياو مناصب آن
نيز بىعلاقه و بى رغبت مىكرد.
[1] -
تلبيه عبارت است از گفتن: لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ... به هنگام احرام