responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 65

را نزد حاضران پايين بياورد، از وى خواست تا در مسابقه تيراندازى درباريان شركت كند.

پدرم هر چه عذر مى‌آورد، او نپذيرفت. پدرم كمان را گرفت و تير نخست را به هدف زد. تيرهاى بعدى را يكى پس از ديگرى تا نه تير همه را به هدف زد. حاضران از مهارت و هدف‌گيرى دقيق پدرم شگفت زده شدند، و هشام سخت مضطرب شد و ناچار لب به ستايش پدرم گشود، و ما را در كنار خود روى تخت نشاند. سپس از پدرم پرسيد: آيا فرزندتان جعفر نيز به اندازه شما در تيراندازى ماهر است؟ پدرم فرمود: ما خاندانى هستيم كه «كمال» و «تمام» را كه خداوند بر پيامبرش فرو فرستاده و فرموده: (الْيَوْمَ‌اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى‌ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاسْلامَ دينًا) [1]

به ارث مى‌بريم. و زمين هيچگاه از كامل كنندگان امورى كه از ديگران برنمى‌آيد، خالى نيست.

هشام، از سخنان پدرم خشمگين شد و چهره‌اش برافروخت، سپس با ناراحتى مدّعى وحدت نسب خود با پدرم شد و گفت: مگر نسب همه ما به عبد مناف نمى‌رسد؟ پدرم فرمود: چرا، ولى خداوند ما را از ميان بندگانش به سرّ پنهان و دانش ويژه‌اش اختصاص داده است كه هيچ احدى جز ما را بدان اختصاص نداده است.

گفتگوى ميان امام باقر و هشام به طول انجاميد. سرانجام هشام موافقت كرد آن حضرت و فرزند بزرگوارش را به مدينه باز گرداند، ليكن به مردم شهرها و روستاهاى مسير راه آن دو بزرگوار توصيه كرد با ايشان بدرفتارى كرده، امكانات و مواد غدايى در اختيار آنان قرار ندهند. و اين نشان دهنده خشم و كينه‌اى است كه خليفه اموى از جريان سخنرانى امام صادق (ع) در مكّه و برخورد پيروزمندانه امام باقر (ع) با وى در شام، بر دل داشت، و چون در جبهه روياروى نتوانست بر آن دو بزرگوار چيره شود، از اين طريق، كينه خود را عملى ساخت؛ غافل از آنكه هر چند ممكن است مردم در ابتدا و پيش از تماس با پيشواى پنجم و فرزند ارجمندش، به فرمان هشام گردن نهند، ولى اين فرمان در دراز مدت و پس از آنكه مردم از نزديك با فرزندان پيامبر (ص) و خوى و منش آنان آشنا


[1] - مائده، آيۀ 3

نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 65
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست