بنابراين،
حكمرانى و سلطه بر مردم، هدف اصلى امويان را تشكيل مىداد و ديگر اقدامات و
فعّاليتهاى آنان از خدماتى و عمرانى گرفته تا فرهنگى و مذهبى، همه در همين راستا و
براى دستيابى به اين هدف و حفظ و تداوم آن صورت مىگرفت. مورخان نوشتهاند:
عبدالملك
مروان، پيش از خلافت، يكى از فقهاى مدينه بود و به خاطر انس فراوانش با قرآن و
مسجد، كبوتر مسجد لقب گرفته بود. چون پدرش درگذشت و بشارت خلافت به وى داده شد،
قرآن را بست و به كنارى گذاشت و خطاب به آن گفت: لحظه جدايى بين من و تو فرا رسيده
است. [2]
اصل بودن
سلطه و عقيم بودن حكومت در بينش خلفاى اموى، آنان را بر آن مىداشت كه با تمام
توان و همه امكانات در برابر كسانى كه در ضدّيّت با حكومت آنان قرار داشته براى
سرنگونى آن مىكوشيدند، بايستند. برخورد تند و خصمانه آنان با امامان، علويان و
حقجويان و آزاديخواهان در اين راستا صورت مىگرفت.
ب- خط مشى تفصيلى
خط مشى
تفصيلى هر يك از خلفاى معاصر نخستين بخش از دوران امامت امام صادق (ع) در برخورد
با جريانات و مسائل سياسى، متناسب با اوضاع و احوال جامعه و ميزان دون فطرتى خليفه
و جدايى او از اسلام و تربيتهاى اسلامى، در چارچوب اهداف و خط مشيهاى كلّى دستگاه
خلافت، اتّخاذ و اجرا مىشد. در ذيل به مواردى از اين خط مشيها كه در ارتباط با موضوع اصلى بحث ماست
اشاره مىكنيم.
1- هشام بن عبدالملك
در بخش
تاريخ زندگى امام باقر (ع) به پارهاى از خصوصيات فردى و سياستهاى