responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام مهدی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 35

ابو الاديان، خدمتگزار خانه امام عسكرى كه نامه‌هاى آن حضرت را به اطراف مى‌برد و جوابهاى آنها را براى حضرت مى‌آورد، در آخرين مأموريت خود پس از بازگشت به سامرّا با شهادت امام عسكرى (ع) مواجه گشت، ولى در اين هنگام با منظره شگفت‌انگيزى رو به رو شد. او ديد جعفر كذّاب برادر امام (ع) بر در خانه آن حضرت (به عنوان صاحب عزا) ايستاده و شيعيان گرد او جمع شده، شهادت برادرش را تسليت و امامتش را به وى تبريك مى‌گفتند. او مى‌گويد:

با خود گفتم، اگر اين امام باشد، بايد فاتحه امامت را خواند؛ زيرا من او را خوب مى‌شناسم.

وى فردى است كه شراب مى‌نوشد. در كاخ قمار مى‌زند و تار و تنبور مى‌نوازد. [1]

وى آنچنان به عياشى و فساد خو گرفته بود كه پس از شهادت پيشوا و برادر بزرگوارش امام عسكرى (ع) به جاى سوگوارى و حفظ حرمت آن گرامى به مناطق خوش آب و هواى كنار دجله رفته و در بزم آوازه خوانان شركت مى‌كرد و شراب مى‌نوشيد. [2]

امام عسكرى (ع) كه برادر خود را از مسير بندگى خدا منحرف مى‌ديد، مى‌كوشيد تا او را از لغزشهايش باز دارد. گاهى با او كنار مى‌آمد و روى گناهانش پرده مى‌كشيد. گاهى نيز نزد دستگاه خلافت عباسى از او وساطت مى‌كرد. به عنوان نمونه: زمانى معتمد عباسى امام (ع) و برادرش جعفر رابه زندان افكند، ولى پس از مدتى دستور آزادى امام (ع) را صادر كرد. امام (ع) به مسؤول زندان فرمود: من وقتى مى‌روم كه برادرم جعفر نيز آزاد شود. زندانبان گفت: به من فقط دستور آزادى شما داده شده، نه جعفر. امام (ع) فرمود: برو به خليفه بگو كه ما دو نفر از يك خانه به زندان آمده‌ايم؛ اگر بازگردم و او بماند، مى‌دانى چه پيامد بدى دارد؟

مأمور، پيام امام (ع) را به معتمد رساند و بازگشت و گفت: خليفه گفته است جعفر را هم به خاطر شما آزاد كردم، زيرا ما او را به خاطر بدى كه بر خويش و بر شما كرده بود، به زندان افكنديم. آن گاه هر دو آزاد شده و با هم به منزل بازگشتند. [3]


[1] - بحارالانوار، ج 50، ص 332؛ كمال الدين، ج 2، ص 475

[2] - ر. ك. كمال الدين، ج 2، ص 476-477

[3] - ر. ك. بحارالانوار، ج 50، ص 314

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام مهدی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 35
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست