نام کتاب : تاریخ زندگانی امام مهدی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 37
جعفر كذّاب، كس ديگرى از بستگان امام را دم در نمىديدند.
از اين رو، شهادت امام عسكرى (ع) را به وى تسليت و امامت او را تبريك مىگفتند. او
نيز پذيرا و جوابگوى اين تسليتها و تبريكها بود.
دوم، خود را آماده اقامه نماز بر جنازه امام (ع) كرد.
وقتى كار غسل و كفن كردن امام به پايان رسيد، «عقيد» خادم امام نزد جعفر آمد و از او
براى اقامه نماز دعوت كرد. جعفر در حالى كه شيعيان گرد او را گرفته بودند، داخل منزل
شد تا بر پيكر امام نماز بخواند كه حجّت حق ظاهر شد و او را كنار زد و خود بر پيكر
پدر نماز گزارد. [1]
بدون شك، اگر جعفر موفق مىشد بر جنازه امام عسكرى (ع)
نماز بخواند، علاوه بر كسب وجهه و شهرت اجتماعى، سنگ بناى امامت و جانشينى خود از امام
يازدهم را بنيان مىنهاد، چرا كه بهترين راه براى اثبات اين مسأله اقامه نماز بود.
ولى وى در اين اقدام موفق نشد و با حضور بموقع حضرت حجّت در حالى كه رنگ از چهره جعفر
پريده بود، با رسوايى عقب نشست.
سوّم، تصاحب داراييهاى امام عسكرى (ع) به عنوان تنها وارث
آن حضرت، البتّه دولتمردان حكومت عباسى نيز او را در اين امر كمك كردند. جعفر موفق
شد با حمايت دستگاه خلافت تمامى آنچه كه متعلق به امام عسكرى (ع) بود از چنگ بازماندگان
آن حضرت بربايد؛ حتى ادعاى مالكيّت نسبت به منزل مسكونى امام كرد و خانواده پيشواى
يازدهم را آواره و سرگردان ساخت و بعدها از دفن مادر امام عسكرى (ع) در كنار همسر و
فرزند ارجمندش به همين بهانه جلوگيرى كرد. [2]
چهارم، توسل به دولتمردان عباسى براى به رسميّت شناختن
امامت خود. وى پس از شكست در مراحل نخست ناچار به دولتمردان عباسى متوسل شد. ابتدا
نزد «عبيداللّه بن خاقان»، وزير معتمد رفت و گفت: مرتبت و منزلت پدر و برادرم را براى
من قرار بده.
من حاضرم در مقابل اين خدمت، هر سال بيست هزار دينار طلا
به تو بپردازم، ولى