آن كس از فقيهان كه از نفسش مراقبت و از دينش نگهبانى
كند و مخالف هوا و هوس و مطيع فرمان مولايش باشد، بر مردم لازم است كه از وى پيروى
كنند.
تفاوت ديگر در چگونگى ارتباط آنان با امام زمان (عج) است.
نايبان خاص، افتخار شرفيابى به حضور امام (ع) را داشتند و مشكلات و خواستههاى شيعيان
را به صورت كتبى يا شفاهى به آن بزرگوار منتقل كرده، پاسخ لازم را از امام مىگرفتند؛
ولى نايبان عام از چنين افتخارى بىبهرهاند و آنچه آنان را با مولايشان مرتبط مىسازد،
همان علقه و رابطه معنوى و ولايى است.
دوران حيرت و آزمايش امّت
فترت دوران غيبت كبرى از دشوارترين فترتهايى است كه تا
كنون امّتى در ارتباط با فقدان و غيبت پيشواى خود ديده است. پيش از اين به غيبت موقت
انبيا و جانشينان آنان از امت خود اشاره كرديم، ولى غيبت هيچ يك از آنان چه از نظر
دامنه و چه از نظر حسّاسيت زمانى و مشكلات و زمينههاى انحرافى كه در پيش روى امّت
قرار داشت به پايه غيبت آخرين وصىّ پيامبر (ص) نمىرسد.
حضرت موسى با اعلام قبلى به منظور دريافت تورات، سى روز
از امت خود غايب شد، ولى هنگامى كه از سوى خدا مأموريت يافت غيبت خود را ده روز ديگر
تمديد كند، امّت وى دچار انحراف و گمراهى شد و بر اساس نقل تاريخ، هفتاد هزار نفر آنان
در برابر گوساله سامرى سجده كردند با آنكه هارون به عنوان جانشين موسى و نايب خاص او
در ميان آنان بود و ايشان را از گرايش به سامرى و گوساله او برحذر داشت؛ [2] در صورتى
كه از آغاز غيبت كبرى تا كنون دهها، بلكه صدها تن از منحرفان و سامرى مسلكان ادعاى
مهدويت يا نيابت از حضرت مهدى (عج) كردهاند كه برخى از آنان مثل