نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 106
پس از درگذشت او در اين سال، برادرش «محمّد» جانشين او
گرديد. [1]
«حسن» فردى بخشنده، فروتن و داناى به علم عربى و فقه
بود. شاعرى در حضور او از وى تجليل كرد و گفت: خدا يكى، فرزند زيد نيز يكى است. «حسن»
خشمگين شد و گفت: سنگ بر دهانت باد اى دروغگو! چرا نگفتى خدا يكى و پسر زيد بنده او
است؟
سپس به سجده رفت و گونه خويش را بر خاك نهاد و شاعر متملّق
را از بخشش محروم ساخت. [2]
5. قيام حسين بن محمّد
حسين بن محمّد بن حمزه- كه نسبش به امام سجاد عليه السلام
منتهى مىشود- به سال 251 در كوفه قيام كرد و والى آن شهر را وادار به فرار نمود. مستعين،
«مزاحم بن خاقان» را مأمور سركوبى نهضت او كرد. بين نيروهاى «حسين» و «مزاحم» جنگ سختى
در گرفت.
سرانجام نيروهاى حكومتى توانستند انقلابيّون را شكست دهند
و وارد كوفه شوند؛ ولى از سوى مردم استقبال نشدند و بسوى فرمانده آنان سنگ پرتاب شد.
«مزاحم» كه از اين كار سخت خشمگين شده بود دستور داد
شهر را به آتش بكشند. بر اثر اين جنايت، بيش از هفت بازار و بازارچه آتش گرفت. سپس
سربازان او خانههاى علويان را مورد حمله قرار داده به هر كس دست مىيافتند او را دستگير
و روانه زندان مىكردند. بنابر نقل «ابواسماعيل علوى»، «مزاحم» در كوفه هزار خانه را
به آتش كشيد. [3]