نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 128
كه چرا متوكّل از اين گروه، عصبانى است و نزد وزيرش درد
دل مىكند كه ببين ما از اينان چه مىكشيم.
متوكّل و دوستان اهلبيت عليه السلام
دوستى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله كه در قرآن،
مزد رسالت تعيين شده است از ديدگاه متوكّل جرمى بود كه صاحب آن سزاوار سختترين كيفرها
بود. به عنوان نمونه:
«يعقوب بن سكّيت» دانشمند نحوى- كه بنا به درخواست خود
متوكّل به منظور آموزش فرزندانش به دربار او راه يافته بود- به همين جرم محكوم به مرگ
شد «جلال الدين سيوطى» علت به شهادت رسيدن او را چنين نوشته است:
روزى متوكّل در حضور «ابن سكّيت» به فرزندانش؛ معتزّ و
مؤيّد نگاه كرد، سپس رو به «ابن سكّيت» كرد و از او پرسيد: كداميك نزد تو محبوبترند:
اين دو، يا حسن و حسين (فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله)؟ ابن سكّيت پاسخ داد:
قنبر، خدمتكار على عليه السلام نزد من از دو فرزند تو بهتر و محبوبتر است. متوكّل
(كه چنين انتظارى نداشت از سخن ابن سكّيت سخت خشمگين شد) دستور داد غلامان ترك شكم
او را بدرند، و بنا بر نقلى به دستور متوكّل، زبان ابن سكّيت را بريدند و بدين طريق
او را به قتل رساندند. [1]
حكومت ترور و اختناق عباسيان و سختگيريهاى آنان نسبت به
علويان، از اين انسانهاى پاك، چنان چهرهاى ترسيم كرده بود كه مردم از هر گونه تماس
و ارتباط با آنان دورى مىجستند. «ابراهيم بن هَرْمَه» مىگويد: وارد مدينه شدم، يكى
از علويان نزدم آمد. به او گفتم: از من دور شو و مرا مهدور الدّم مكن! [2]
«ابراهيم بن مدبّر» مىگويد: محمّد بن صالح علوى از من
خواست تا برايش از زنى خواستگارى كنم. چون نزد پدر دختر رفتم و موضوع را با او در ميان
گذاشتم، نپذيرفت و