نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 129
در پاسخ من گفت: به خدا قسم، موافقت نكردن من با اين ازدواج
نه بخاطر آن است كه كسى را شريفتر و شناختهتر از محمّد بن صالح سراغ دارم؛ بلكه بدان
خاطر است كه از متوكّل و فرزندان او بر جان و مالم بيم دارم. [1]
در چنين جوّ فشار و خفقانى، علويان ناچار بودند به صورت
مجهول الهويّه و ناشناخته در ميان مردم زندگى كنند و آنان كه شناخته شده بودند سر به
بيابانها گذاشته متوارى گردند. از آن جمله مىتوان از «احمد بن عيسى بن زيد بن على
بن حسين» و «عبداللَّه بن موسى» نام برد كه هر دو نفر، مردانى فاضل و عالم و از بزرگان
و مفاخر خاندانشان بودند كه از بيم جور عباسيان، به صورت مخفى و ناشناخته در شهرها
و روستاها زندگى مىكردند و در حال خفا از دنيا رفتند. [2]
خلاصه
حكومت، براى خلفاى اموى و عبّاسى «اصل» بود؛ از اين رو
آنان با هر كس و هر چه كه اين اصل را به خطر اندازد مبارزه مىكردند. علت موضعگيرى
آنان عليه امامان عليه السلام در طول تاريخ حفظ همين اصل بوده است.
زمامداران معاصر امام هادى عليه السلام با آنچه دچار ضعف
و مشكلات داخلى بودند، از علويان و حركتهاى آنان غافل نبودند. در اين ميان متوكّل از
همه آنان كينهتوزتر و جنايتكارتر بود. وى كينه سختى از علويان بر دل داشت و آنها را
بدون گناه متّهم مىكرد، فشار و سختگيرى وى نسبت به علويان به حدّى بود كه آنان ناچار
متوارى و پنهان شدند.
علت اين سختگيريهاى خليفه عليه علويان، علاوه بر ابعاد
اعتقادى و نفسانى وى، گرايش او به «اهل حديث» بود كه به عنوان يك فرقه عثمانى مذهب،
موضع تندى عليه اميرمؤمنان عليه السلام و دودمان آن حضرت داشتند. و ديگر، جذب افراد
به دستگاه خلافت كه به دشمنى اهلبيت عليه السلام معروف بودند و نه تنها خود مخالف
سرسخت علويان بودند كه