نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 145
البته سعايتهاى پى در پى مزدوران از امام عليه السلام
نزد متوكّل، او را بر آن داشت تا آن حضرت را از مدينه به مركز خلافت منتقل نمايد و
محدوديّتها و مراقبتهاى بيشترى را نسبت به او اعمال كند؛ همان سياستى كه مأمون نسبت
به امام جواد عليه السلام و پيش از آن نسبت به امام رضا عليه السلام در پيش گرفته بود.
متوكّل نيز تصميم گرفت اين سياست تجربه شده و موفقيّتآميز را پى گيرد؛ زيرا با گزارشهايى
كه دريافت كرده بود مىديد كه اگر امام عليه السلام در مدينه و بدور از نظارت خليفه
باشد وجودش در آينده نزديك خطرى جدّى براى حكومت عباسى خواهد بود.
شاهد بر اين ادّعا سخن «يزداد» پزشك مسيحى دربار عباسى
است. او در گفتگويى كه با «اسماعيل بن احمد كاتب» در سامرّا داشته مىگويد:
بر اساس آنچه شنيدهام انگيزه خليفه از احضار «على بن
محمّد» به سامرّا اين بوده است كه مبادا مردم، بويژه چهرههاى سرشناس به او گرايش پيدا
كنند و در نتيجه حكومت از دست بنى عباس خارج شود. [1]
متوكّل براى كاهش پيامدهاى سوء احضار امام عليه السلام
به سامرّا همچون پيشينيان خود از درِ نيرنگ و حيله وارد شد. وى از يك طرف براى جلب
رضايت امام عليه السلام ضمن تأييد نظر ايشان مبنى بر دروغ بودن گزارش «عبداللَّه بن
محمّد»، او را به خاطر سعايت از آن حضرت، از مقام خود بر كنار كرد. از طرف ديگر به
بهانه اشتياق خليفه به ديدار امام عليه السلام در نامهاى به آن گرامى از او خواست
تا به سامرّا بيابد؛ ولى محتواى نامه در واقع جلب محترمانه حضرت بود. اينك فرازهاى
مهمّ نامه متوكّل به امام عليه السلام:
اميرالمؤمنين، به مقام و منزلت والاى شما واقف است و خويشاوندى
شما را سپاس مىدارد و رعايت حق شما را لازم مىداند، و درباره شما و خاندانتان امورى
را در نظر گرفته كه بهبودى و عزّت شما را در پى خواهد داشت و هدف او از اين امور تنها
جلب خشنودى خدا و شما و انجام وظيفهاى است كه نسبت