نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 193
امام عليه السلام در اين بيان نورانى، علاوه بر پاسخ كامل
به «ابن سكّيت» مسأله امامت و جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله را نيز پيش كشيد
و اميرالمؤمنين عليه السلام را به عنوان مظهر و دارنده شمشير پيروزمند اسلام معرفى
كرد و گردن گردنكشان را زد و وحدت و تشكّل گروههاى شرك، كفر و نفاق را بر هم زد و اسلام
را يارى كرد و پرچم عزّت و شرف مسلمانان را به اهتزار در آورد.
سخنان امام عليه السلام زمينه را براى طرح مسأله اصلى
فراهم كرد؛ از اين رو «ابن سكّيت» پرسيد: هم اكنون حجّت چيست (و چگونه مىتوان حق را
از باطل تشخيث داد)؟
امام عليه السلام فرمود:
حجّت، عقل و خرد است. دروغگويى كه بر خدا دروغ مىبندد
بدان وسيله شناخته مىشود و سخنش تكذيب و مردود مىگردد.
پيشواى دهم عليه السلام در اين سخن كوتاه امّا پر مغز
هر چند بظاهر نامى از خود نبرد و بدين وسيله بهانهاى به دست دشمن نداد؛ وى براى تشخيص
پيشواى واقعى از مدّعى پيشوايى امّت، معيارى ارائه داد كه با مراجعه به آن، رهبرى و
پيشوايى غير اهل بيت عليه السلام، بويژه حكمرانان ستمگر و غاصب اموى و عباسى خود به
خود نفى مى شد. براستى عقل در اين گونه صحنهها داور منصف و «فصل الخطاب» است؛ چرا
كه به آسانى راستگو را از دروغگو باز مىشناسد.
در پى بيانات امام عليه السلام دانشمندان دربارى حاضر
در مجلس احساس ناتوانى كرده آثار زبونى و شكست در چهره هايشان نمودار شد. «يحيى بن
اكثم» با لحنى سرزنشآميز، بر سر «ابن سكّيت» فرياد برآورد: «ابن سكّيت را چه به مناظره!؟
او فقط در زمينهه علم نحو و لغت و شعر مهارت دارد.» [1]
* متوكّل، در اقدام زبونانه ديگرى بر ضدّ امام عليه السلام
به وزير خود «فتح بن خاقان» دستورِ سبّ آن حضرت را داد. وقتى «فتح» اين دستود را به
اطّلاع امام عليه السلام رساند، امام عليه السلام