responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 195

در پرتو خواست و دعاى امام عليه السلام، يكباره بين آسمان و زمين و مشرق و مغرب پر از سپاهيان الهى (ملائكه)- كه همگى غرق در سلاح‌بودند شد.

متوكّل با ديدن اين همه نيروى نظامى از وحشت، مدهوش شد، و چون به خود آمد، امام عليه السلام خطاب به او فرمود:

ما در دنيا و مسائل مربوط به آن، با شما به ستيز برنمى خيزيم؛ ما به امور مربوط به آخرت مشغوليم؛ بنابراين از آنچه كه گمان مى‌كنى، زيانى به تو نخواهد رسيد.» [1]

امام هادى عليه السلام در اين موضعگيرى، هم قدرت امامت را به متوكّل نشان داد و او را از فراز تپّه غرور و خودخواهى كه به كمك و همّت نود هزار نيروى مسلّح بر آن برآمده بود، به درّه وحشتناك مدهوشى فرو افكند و همه رشته هايش را پنبه كرد؛ و هم بابيان چند جمله آرام بخش- مبنى بر اين كه وجود آن حضرت: تهديدى براى دنياى خليفه نخواهد بود، شرّ او را از خود دور كرد و زمينه را براى فعّاليّتهاى گسترده‌تر و بدور از مزاحمت نيروهاى حكومتى فراهم ساخت.

2- در برابر دولتمردان‌

درباريان و دولتمردان عباسى به پيروى از اربابشان متوكّل، امام هادى عليه السلام رابه شيوه‌هاى مختلف، مورد اذّيت و آزار قرار مى‌دادند. از جمله اين افراد «احمد بن خصيب»، وزير حكومت عباسى در دوران منتصر و مستعين است. وى، كه فردى تنگ نظر و ستمگر بود، پيوسته سعى در اذّيت و آزار امام عليه السلام داشت. نمونه‌اش مشاجره او با پيشواى دهم عليه السلام درباره خانه مسكونى آن حضرت است كه بنا حقّ، اصرار مى‌كرد امام عليه السلام از خانه خود بيرون رود و آن را به وى تسليم كند.

امام هادى عليه السلام در پاسخ به خواسته نا به حقّ او، برايش پيغمام تهديدآميزى فرستاد:


[1] - بحارالانوار، ج 50، ص 156

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست