نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196
به همين زودى چنان زمين گيرت كنم و در پيشگاه خدا در موقعيّتى
قرارت دهم كه چيزى برابت باقى نماند.
چند روزى طول نكشيد كه خداوندِ انتقام گيرنده، احمد بن
خصيب را بشدّت مورد عذاب قرار داد و او را هلاك ساخت. [1]
3- در سطح تودههاى مردم
على رغم محدوديّهاى ايجاد شده از سوى حكومت عباسى، امام
هادى عليه السلام در هر فرصت و موقعيّتى حتى به هنگام گذر از خيابان، با افراد و گوههاى
مختلف مردم ديدار مىكرد. مهمترين موضعى كه در ديدارها مطرح مىشد مسأله «امامت» بود؛
چه از ناحيه مردم كه مشكل داشتند و درپى شناخت امام واقعى خويش بودند، و چه از ناحيه
امام عليه السلام كه در صدد هدايت افراد، يا تقويت ايمان آنان و يا ابلاغ به ديگران
بود. طرح مسأله امات در اين سطح از سوى امام عليه السلام به دو شيوه صورت مىگرفت:
* عنوان كردن مسأله امامت و بحث درباره آن
- سعيد بن سهيل بصرى ملقّب به «ملّاح) مىگويد: همراه
«جعفر بن قاسم بصرى» كه واقفى بود در سامّرا بوديم. هنگام عبور از خيابانى، ابوالحسن
عليه السلام او را ديد و فرمود:
تا كى بايد در خواب باش؟ آيا زمان آن نرسيده است كه از
خواب غفلت بيدار شود؟
امام عليه السلام با بيان اين دو جمله، مرد واقفى را وادار
به تفكّر و تجديد نظر در اعتقاد باطلش كرد و زمينه بازگشت به حق را در وجود او فراهم
ساخت، و سرانجام در مجلس ديگرى
[1] - مناقب، ج 4، ص 408؛ علام الورى؛ ص 342؛ بحارالانوار،
ج 50، ص 139. لازم به يادآورى است كه امام عليه السلام بجز «احمد بن خصيب» در برابر
ديگر وزرا و رجال برجستۀ حكومت عباسى مانند «محمد بن عبدالملك زيّات» و «بغاى
بزرگ» نيز - در راستاى تبيين و تثبيت امامت خود - مواضعى داشته كه در درسهاى قبل بدآنهااشاره
كرديم
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196