نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 229
موجود در جامعه اسلامى- معتزله و اشاعره- نسبت به آن،
دو ديدگاه پيدا شد.
حكمرانان عباسى نيز بر مبناى اعتقاد به هر يك از دو بينش
ياد شده در هر زمان، از يك طرف قضيّه حمايت كرده با مخالفان نظريّه خود با شدّت و خشونت
برخورد مىنمودند.
حكومت عباسى پيش از روى كار آمدن مأمون به مذهب اشاعره
گرايش داشت، و مأموران، هر فرد معتزلى را كه به او دست مىيافتند، مىگرفتند و پس از
آن او را به كفر و الحاد متّهم مىكردند به قتل مىرساندند، و يا به زندان مىافكندند.
مأمون در دوران خلافت خود به معتزله گرايش پيدا كرد. معتصم
و واثق نيز راه او را پى گرفتند. آنان بر اساس همين اعتقاد قائل به مخلوق بودن قرآن
شدند و از اين طريق، بسيارى از مخالفان خود را به بهانه اينكه به مخلوق بودن قرآن اعتراف
نمىكردند با شكنجه و زندان و قتل از ميدان بيرون راندند. [1]
زمانى كه متوكّل به خلافت رسيد به اشاعره گرايش پيداكرد
و قائلان به مخلوق بودن قرآن را سخت كيفر نمود. ابن ابى دؤاد، سردمدار تفكر مخلوق بودن
قرآن را از سمت قضاوت بركنار كرد و اموالش رامصادره نمود، فرزندش را به زندان افكند
و بقيه اعضاى خانوادهاش را از سامرّا به بغداد تبعيد كرد. و نيز طى بخشنامهاى به همه
كارگزارانش از آنان خواست مردم رااز اعتقاد به مخلوق بودن قرآن باز دارند. [2]
شيعيان و اصحاب ائمه عليها السلام به پيروى از امامانشان
در اين جدال و كشمكش وارد نشده و از اظهار درباره اين مسأله خوددارى ورزيدند، از اين
رو، در روايات اهل بيت عليه السلام- بجز يكى دو روايت- و نيز اظهارنظرهاى اصحاب و ياران
آنان اثرى از اين بحث نمىبينيم.
پيشواى دهم عليه السلام كه رهبرى انديشه اسلامى رابر عهده
داشت و پيدايش چنين اختلافات فكرى و دامن زدن آن را به سود دشمنان اسلام مىدانست،
بحث و جدال درباره مسأله
[1] - به عنوان نمونه مىتوان از شكنجه و آزارى كه احمد
بن حنبل، محمّد بن نوح، نعيم بن حمّاد خزاعى، ابويعقوب بويطى و احمد بن نصر خزاعى به
جرم اعتقاد نداشتن به مخلوق بودن قرآن از ناحيۀ حكومت عباسى در دوران سه خليفۀ
يادشده متحمّل شدند، نام برد. (براى آگاهى بيشتر رجوع كنيد به: البداية و النهاية،
ج 10، ص 346-349)