نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 28
تشريف نبردهايد و از متوكّل نيز درخواست نكردهايد.
امام عليه السلام فرمود: «خداى متعال مىداند كه ما در
مشكلات، جز به او پناه نمىبريم و در گرفتاريها جز به او توكّل نمىكنيم، و بر اين
عادتيم كه هرگاه از او درخواست كنيم برآورده مىسازد، و از آن بيم داريم كه اگر به
غير او رو آوريم او نيز از ما برگردد.»
ابوموسى فهميد كه امام عليه السلام در نهان براى او دعا
كرده است؛ سپس درخواست فتح را به اطّلاع آنحضرت رساند. امام عليه السلام نپذيرفت و
فرمود: «به ظاهر نسبت به ما اظهار دوستى مىكند ولى در باطن، مخالف ماست. دعاى (ى ما)
در حقّ كسى مستجاب مىشود كه در اطاعت خدا خالص و صميمى باشد و به حقّانيّت رسول خدا
صلى الله عليه و آله و ما خاندان اعتراف كند.» [1]
چند نكته
از اين داستان علاوه بر استجابت دعاى حضرت هادى عليه السلام
چند نكته آموزنده ديگر استفاده مىشود.
1. رمز استجابت دعاى امامان عليه السلام روى آوردن آن
بزرگواران به خدا در سختيها و مشكلات و اعراض از غير اوست.
2. ابوموسى با آنكه با امام عليه السلام مرتبط بود و از
ياران آن حضرت به شمار مىرفت، ليكن از بينش عميق دينى برخوردار نبود و تصوّر مىكرد
اگر امام عليه السلام بخواهد براى او كارى بكند يا بايد نزد متوكّل برود يا حدّاقل
با نامه، سفارش او را به متوكّل بكند.
پيشواى دهم، هم در عمل و هم با سخنان گهربارش او را متوجّه
اشتباه خود كرد و به وى فهماند كه يك فرد مسلمان براى رفع مشكلات و دستيابى به خواستههاى
خود نبايد به ارباب زر و زور متوسّل شود بلكه بايد به خدا پناه ببرد و بر او توكّل
كند و از او كمك بگيرد.
3. استجابت دعاى معصومين عليه السلام در حقّ ديگران شرايطى
دارد كه مخلص و نيكوكار