responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 62

كنترل و هدايت سكّان كشتى تشبيه نموده است.

4. در پايان، كار ايشان را ارزشگذارى كرده و آن را در مقياس با ديگر كارها، برترين كار و عالمانى را كه به چنين كارى همّت گمارده‌اند بالاترين افراد نزد پروردگار معرّفى كرده است.

* شومى روزگار!

اسلام از همان آغاز با عادت و تقليدهاى كوركورانه جاهليّت به مبارزه برخاست. يكى از اين خرافات، شوم دانستن بعضى روزهاست، آن چنان كه اين عادت جاهلى نسبت به روز سيزده نوروز در ميان ايرانيان هنوز كم و بيش رواج دارد.

رهبران دينى از جمله امام هادى عليه السلام با اين طرز تفكّر مبارزه كردند و هرگونه تأثير روزگار را در جلب منفعت يا دفع شرّ از افراد، منتفى دانستند. به داستان ذيل توجّه فرماييد.

حسن بن مسعود (1) مى‌گويد به حضور ابوالحسن على بن محمّد رسيدم در حالى كه انگشتم خراشيده شده و شانه‌ام بر اثر برخورد با سوارى آسيب ديده بود، و به زحمت ميان جمعى وارد شدم، ولى آنان قسمتى از لباسم را پاره كردند. گفتم چه روز بد و شومى بودى! خدا شرّ تو را از من باز دارد!

امام عليه السلام فرمود: «اى حسن! تو هم كه با ما ارتباط و معاشرت دارى، گناه خود را به گردن كسى مى‌گذارى كه بى‌گناه است».

حسن مى‌گويد: (با شنيدن سخنان امام عليه السلام) سر عقل آمدم و فهميدم كه اشتباه كرده‌ام كه چنين حرفى زده‌ام. از اين رو، به محضرش عرضه داشتم: سرور من! از خداوند طلب آمرزش مى‌كنم.

امام عليه السلام فرمود: «اى حسن! روزگار چه گناهى دارد، كه چون نتيجه اعمال خود شما

(1) - در كتابهاى رجال، كسى از اصحاب امام هادى عليه السلام به اين اسم ياد نشده است. شايد فرد ياد شده حسن بن سعيداهوازى باشد كه از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى عليهم السلام بوده است

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 62
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست