نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 81
تودههاى مردم و نفوذ و گسترش فساد و بىبندوبارى در درون
دستگاه حاكم، اعتماد مردم از چنين حكومتهايى سلب، و رابطه اعتقادى و ولايى آنان با
حكمرانان قطع شد، و همگان دريافتند كه حكومت نه تنها پيوندى با ايشان ندارد و در قبال
«رعيّت» احساس مسؤوليّت نمىكند؛ بلكه در جبهه مقابل و در ضديّت كامل با آنان و منافعشان
قرار دارد؛ از اين رو سعى مىكردند از آن كناره بگيرند.
از سوى ديگر، حكمرانان كه مردم را همراه و پشتيبان خود
نمىديدند براى حفظ قدرت و موقعيّت خود، ناچار به نيروى نظامى وابسته روى مىآوردند.
عناصر اصلى اين نيروى نظامى را در دوران بنى اميّه نژاد عرب تشكيل مىداد. با روى كار
آمدن بنى عباس، نژاد فارس جايگزين عنصر عربى شد؛ ولى چون معتصم به خلافت رسيد از آن
جهت كه مادرش ترك بود، تركان را جايگزين عربها و پارسيان كرد.
تركانى كه معتصم آنان را به خدمت گرفت، نژادى درشت اندام،
تنومند و شجاع بودند كه از جنگ و كشتار و غارت باكى نداشتند. آنان پيش از راهيابى به
دستگاه خلافت معتصم، بردگانى بودند كه تحت سلطه ظالمانه روميها به سر مىبردند؛ پس
از آن نيز افراد اسير يا بردگان زرخريدى به شمار مىآمدند كه فاقد هر گونه روابط اجتماعى
و اصول سياسى بودند. مبانى و ارزشهاى اسلامى نيز هنوز در اعماق وجودشان نفوذ پيدا نكرده
بود.
آنچه در آن شرايط براى ايشان اهميّت داشت پول، قدرت و
زندگى بود.
تركان در آغاز حكومت معتصم، گروه كوچكى بودند كه تعدادشان
از چهار هزار نفر تجاوز نمىكرد؛ ولى با تلاش اين خليفه عبّاسى- كه افرادش براى خريد
آنان راهى «سمرقند»، «فَرْغانَه» [1] و ديگر شهرها شدند- و صرف اموال فراوان در راه
گردآورى و نگهدارى آنان، در اندك زمانى به ارتش بزرگ و قدرتمندى تبديل شدند كه تعدادشان
فزون بر پنجاه هزار نفر گرديد. [2] آنان وقتى دريافتند كه حكمرانان، حتّى شخص خليفه،
[1] - فَرْغانَه، نام شهر و ناحيهاى وسيع در ماوراء النّهر
است كه تا سمرقند پنجاه فرسخ فاصله دارد (معجم البلدان، ج 4، ص 253). در تاريخ الخلفاء،
ص 336 فرعانه ضبط شده است