نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 82
بدون حمايت ايشان قادر به اداره امور و بلكه ادامه حيات
سياسى نيستند، اراده و خواست خود را بر حكومت عبّاسى تحميل كرده، سرنوشت كشور اسلامى
را به دست گرفتند؛ بر اساس ميل و اراده خود، فردى را از حكومت، بركنار و فرد ديگرى
را جايگزين او مىكردند.
روى همين جهت در دوران 33 ساله امامت امام هادى عليه السلام
بجز معتصم پنج نفر از همين قماش خليفگان بر مسند خلافت نشانده شده و پس از چند صباحى
عزل مىگشتند.
بركنار كردن معتزّ و مؤيّد، فرزندان متوكّل از مقام ولايتعهدى
و روى كار آمدن مستعين، شورش عليه مستعين در زمانى كه از ناحيه او احساس خطر كردند
و بيعت با معتزّ و ...
نمونه هايى از اين سلطه است.
حكومت عبّاسى- در پى آن همه قدرت و شوكتى كه در زمان منصور،
هارون الرشيد و مأمون به دست آورده بود- در اين دوره چنان دچار سستى و ناتوانى شده
و حاكمان آن، اسير و بازيچه دست تركان گشته بودند كه وقتى يكى از آنان- معتزّ- به خلافت
رسيد، درباريان، منجّمان را گرد آورده گفتند: ببينيد خليفه تا كى خواهد زيست و خلافتش
چه مدّت دوام خواهد آورد؟ بذلهگويى گفت: من بهتر از منجّمان و ستاره شناسان از مدّت
زندگى و خلافت او خبر دارم. گفتند: چه مدّت؟ گفت: هر زمان كه تركان بخواهند. [1] و
نيز شاعرى وضعيّت اسفبار معتزّ را چنين توصيف مىكند:
خليفه در قفسى بين «وَصيف» و «بُغا» زندانى است و طوطى
وار آنچه آنان به او القا مىكنند، مىگويد.
معروفترين چهرههاى قدرتمند و متنفّذ ترك در دربار خلافت
عبارت بودند از: بغاى بزرگ، پسرانش: موسى و محمّد، كَيْغَلَغ، بابَكْيال، بغاى شرابّى
كوچك، وصيف، اشناس
[1] - الفخرى، ص 243؛ تاريخ التمدّن الاسلامى، ج 4، ص
180