آنگاه كه افرادى چون يزيد بر مسند حكومت اسلامى تكيه زنند
بايد با اسلام بدرود گفت و فاتحه آن را خواند.
امام حسين عليه السلام پس از اتخاذ اين موضع تند و متعرضانه،
ماندن در مدينه را به مصلحت نديد چه آنكه والى مدينه مأمور به گرفتن بيعت يا گردن زدن
بود؛ از اين رو، پس از وداع جانسوز با روضه منوره رسولاللّه صلى الله عليه و آله شبانه
در 28 رجب سال شصت هجرى با همه كسان خود بجز برادرش محمد بن حنفيّه رهسپار مكّه شد.
[3]
خبر هجرت امام عليه السلام به مكّه و سرپيچى او از بيعت
با يزيد در بين مردم مدينه و مكّه پخش شد. مكّيان از شنيدن خبر ورود امام به اين شهر
بسيار خشنود شدند. در آمد و شد افراد و شخصيّتهاى مختلف به محضر امام، علل خوددارى
آن حضرت از بيعت مطرح مىشد.
شيعيان كوفه بيش از نقاط ديگر از خبر خوددارى امام از
بيعت يزيد و هجرت به مكه خشنود گشتند؛ چه آنكه آنان از مدتها قبل انتظار چنين روزى
را مىكشيدند؛ از اين رو، سريع وارد عمل شده تشكيل جلسه دادند. دستور جلسه، دعوت امام
حسين عليه السلام به كوفه بود. موضوع به اتفاق مورد تأييد همه اعضا قرار گرفت. در پى
آن، چند تن از سران شيعه نامهاى به امام نوشته و از آن حضرت براى آمدن به كوفه دعوت
كردند.
امام حسين عليه السلام در پاسخ، چيزى نفرمود تا آنكه نامههاى
فراوان ديگرى پى در پى