نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 117
ننموده بلكه عليه او قيام كرده است.
شهادت مسلم بن عقيل
يزيد كه از بيعت كوفيان با مسلم و گرايش آنان به امام
حسين عليه السلام آگاهى پيدا كرده بود ابن زياد را به كوفه فرستاد. وى با طرح نقشهاى
شيطانى قيافهاى تازه به خود گرفته و به صورت، نقاب انداخت و به شكل يكى از رجال و
اشراف بنىهاشم در تاريكى شب وارد كوفه شد. مردم كه انتظار آمدن امام حسين عليه السلام
را داشتند گمان كردند او حسين عليه السلام است. ابن زياد بدون اينكه با كسى سخن بگويد
يا نقاب را كنار بزند مستقيماً راه فرماندارى را در پيش گرفت. [1]
عبيداللّه پس از تشكيل جلسه مشورتى در «دارالاماره» و
انجام اقدامات مقدماتى، از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد
و ارعاب، جمعيت را از اطراف مسلم پراكنده ساخت. تا جايى كه مسلم وقتى براى نماز به
مسجد آمد، تنها سى نفر با او نماز خواندند و چون از مسجد بيرون آمد كسى در خدمتش نبود!.
[2]
مسلم به تنهايى با عمّال ابن زياد به نبرد پرداخت و پس
از جنگى دلاورانه شهيد شد. [3]
بزرگترين قيام عليه استبداد
اباعبداللّه الحسين عليه السلام حجاز را به قصد عراق ترك
كرد امام در حقيقت به سوى هدفى مىرفت كه تنها در عراق نبود. او هدفى بس والا و مقصودى
بزرگ داشت كه عبارت از نجات اسلام و مسلمين از يوغ استبداد خاندان بنىاميّه بود. بدين
جهت علىرغم نصايح و سخنان مقدس مآبانه دوستان، مبنى بر انصراف از اين سفر، همچنان
بر عزم خود استوار بود. او براى نجات اسلام آخرين تصميم خود را گرفته بود، به هر قيمت
كه تمام شود.