نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 142
اسلامى بر جاى گذاشت و منجر به بيدارى شعور دينى و خود
آگاهى وجدانهاى زنده شد، ليكن تا رسيدن به وضع مطلوب و تحول بينشها و نگرشها در اصول
و مبانى فكرى و اعتقادى جامعه و دگرگون شدن ارزشها و قرار گرفتن آنها در بستر اصلى
خود، هنوز راه دراز و دشوارى در پيش بود. اين بود كه رسالت امام سجاد عليه السلام به
همين جا خاتمه نيافت. حضرت بخوبى مىدانست كه جامعه اسلامى از نظر فكرى و فرهنگى نياز
به بازسازى اساسى دارد و اين امكان ندارد جز آنكه نيروهايى با فرهنگ و تربيتهاى بايسته
اسلامى تربيت شوند و انواع مسائل تربيتى- فردى و اجتماعى- و اعتقادى در سطح جامعه نشر
پيدا كند؛ نگرانيها، بهتزدگيها، يأسها و توقفها جاى خود را به اطمينان، اميد و تحرك
و پويايى بدهد.
شيعيان با بيدادگرىهاى امويان آشنا و در حيات سياسى خود
از سوى دشمن طعم انواع شكنجه و ظلم و تعقيب و قتل را چشيده بودند، ليكن با پديد آمدن
حادثه عاشورا، ديدند سياست، سياستى ديگر و فاجعه از آنچه تاكنون حدس مىزدند عميقتر
است، كسى باور نمىكرد كار به اينجا بكشد. اين ناباورى حتى در كلام حضرت زينب عليها
السلام منعكس شده است:
ما تَوَهَّمْتُ يا شَقيقَ فُؤادى كانَ هذا مُقَدَّراً
مَكْتُوباً[1]
اى پاره قلب من! نمىپنداشتم كه چنين سرنوشتى برايت مقدر
باشد.
اين روىداد بىسابقه تكان سختى در اركان سياسى جامعه
شيعى بلكه جهان اسلام وارد كرد و رعب شديدى بر همه دلها افكند و در پى آن روحيّه يأس
و بىتفاوتى نسبت به دين و اهداف و ارزشهاى متعالى آن، همه گامها را از حركت و تلاش
بازداشت.
عبيداللّه بن سليمان- يكى از وزراى برجسته حكومت عباسيان-
مىگويد:
شهادت حسين بن على عليه السلام بزرگترين و شديدترين ضربهاى
بود كه در اسلام بر مسلمانان وارد شد؛ زيرا مسلمانان پس از شهادت آن حضرت از هر موفقيّت
و گشايشى كه بدان اميدوار بودند و عدالت و دادگرى كه انتظار آن را مىكشيدند، مأيوس
شدند. [2]