نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 163
عوامل افزونى بودند كه مردم را نسبت به مسائل دينى و
فقهى در بىخبرى محض قرار
داده بود. دكتر على حسن مىنويسد:
در دوران بنىاميّه- كه به امور و مسائل دينى توجه چندانى
نمىشد- مردم نسبت به فقه و مسائل دينى آگاهى نداشتند و از آن چيزى نمىفهميدند، و
تنها مردم مدينه از اينگونه مسائل آگاهى داشتند. [1]
شاهد گوياى آن روايتى است كه مىگويد: ابن عباس در آخر
ماه رمضان در بصره بر فراز منبر از مردم خواست زكات روزه خود را بپردازند؛ ولى هيچ
كس، مقصود و معناى حرف او را نفهميد. ابن عباس گفت: كسانى از مردم مدينه كه در آنجا
حاضرند برخيزند و براى آنها مفهوم زكات روزه را توضيح دهند. [2]
امام باقر عليه السلام در چنين فضايى به احياى فقه ناب
محمدى و گسترش كلّيات و فروع آن در ميان مردم همّت گمارد. اصلىترين مستند امام عليه
السلام در تبيين مسائل فقهى كتاب الهى و سنّت نبوى بود و اين در شرايطى بود كه فقهاى
عامّه در اين عصر مانند زُهَرى، قَتاده، هشام بن عروه، مَكْحول و ... با تكيه بر آراء
و نظرات خود و نيز قياس و استحسان بر مسند فتوا تكيه داده پاسخگوى مسائل دينى مردم
بودند. پيشواى پنجم عليه السلام با اتخاذ اين روش به مبارزه با عالمان دربارى و تخطئه
روش فقهى آنان برخاست.
پيشواى پنجم علاوه بر فعّاليت در زمينههاى ياد شده، عالمان
و فقيهانى همچون: ابان بن تغلب، زرارة بن اعْيَن، محمد بن مسلم، مؤمن طاق، جابر بن
يزيد جعفى و ... را تربيت كرد كه هر كدام نقش مهمّى در حفظ و گسترش فقه اهل بيت داشتند.
ابان بر چنان جايگاهى از فقاهت راه يافته بود كه از سوى امام باقر عليه السلام مأمور
شد در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر كرسى فقاهت برآيد و براى مردم فتوا دهد.
[3]
3- نشر ساير علوم
امام باقر عليه السلام علاوه بر فقه به توسعه و نشر ديگر
علوم از قبيل كلام، تفسير، اخلاق و