نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 197
استغفار پياپى زنده مىداشت، هم پيمان سجدههاى طولانى
و گريههاى سرشار و مناجات بسيار و ناله و زارى پيوسته بود. [1]
امام كاظم عليه السلام در همه فضائل و مكارم اخلاقى، سرآمد
مردم زمان خود بود؛ ليكن كرم و سخاوت آن حضرت به حدّى مشهود و فراگير بود كه ضربالمثل
شده بود.
ابن عنبه مىنويسد:
همواره نزد موسى بن جعفر كيسههايى از زر بود و به هر
كس كه مىرسيد و به احسان آن حضرت چشم داشت، مىبخشيد؛ بطورى كه كيسههاى زر او ضربالمثل
شده بود. [2]
امامت
امام كاظم عليه السلام در سال 148، پس از شهادت پدر بزرگوارش
رهبرى شيعيان را برعهده گرفت و در مجموع دوران 35 ساله امامت خود- كه در مدينه، بصره
و بغداد سپرى شد- با چهار نفر از خلفاى عباسى به نامهاى منصور، مهدى، هادى و هارون
معاصر بود.
شرايط سياسى دوران امامت امام كاظم عليه السلام از دو
جهت حائز اهميّت است. نخست از آن جهت كه دو تن از مقتدرترين سلاطين بنىعباس (منصور
و هارون) و دو تن از جبارترين آنان (مهدى و هادى) در آن حكومت مىكردند. در اين دوران
برخلاف اواخر دوران بنىاميّه، و ده ساله نخست دوران بنىعباس و دوران پس از مرگ هارون
كه در هر يك، حكومت مسلّط وقت به نحوى تهديد مىشد، تهديدى جدّى دستگاه خلافت را نمىلرزاند
و خليفه را از جريان عميق و مستمر دعوت اهل بيت عليهم السلام غافل نمىساخت.
ويژگى ديگر، پراكندگى و اختلافى بود كه در ميان نيروهاى
خودى بر سر مسأله امامت پديد آمده بود. تعبير نصر بن قابوس يكى از اصحاب امام صادق
عليه السلام در اين باره چنين است:
«فَلَمَّا تُوُفِّىَ ابُو
عَبِداللَّهِ عليه السلام ذَهَبَ النَّاسُ يَميناً وَ شِمالًا» [3]
هنگامى كه امام صادق عليه السلام در گذشت مردم به راست
و چپ رفتند.