نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 206
پيروان آن حضرت از شهرهاى مختلف به مدينه و پرداخت وجوه
و بدهىهاى شرعى خود به آن بزرگوار، حكمرانان عباسى را به وحشت انداخت و آنان را وادار
به توطئه عليه امام كاظم عليه السلام كرد.
مهدى عباسى براى محدود كردن فعّاليّتهاى امام و تحت نظر
قرار دادن آن حضرت به والى مدينه دستور داد امام را به بغداد اعزام كند. امام كاظم
عليه السلام به بغداد منتقل و روانه زندان شد. [1] از بعضى روايات برمىآيد كه مهدى
بيش از يك بار امام را به زندان افكنده است. [2]
خليفه عباسى به اين بسنده نكرد؛ نيمه شبى حُمَيْد بن قَحطَبه
را احضار كرد و پس از تعريف و تمجيد از مراتب جان نثارى پدر و برادرش در راه عباسيان،
او را در سحرگاه همان شب مأمور كشتن موسى بن جعفر كرد؛ ولى چون خوابيد در خواب حضرت
على عليه السلام را ديد كه با اشاره به او اين آيه را تلاوت مىفرمايد:
اگر (از حق) روى بگردانيد انتظارى جز اين از شما نمىرود
كه در زمين فساد راه انداخته، پيوند خويشاوندى را قطع كنيد.
مهدى از خواب بيدار شد در حالى كه ترس و وحشت همه وجودش
را فرا گرفته بود.
حميد را خواست و دستور خود را پس گرفت. او در پى اين خواب
و پارهاى ملاحظات سياسى، حضرت را از زندان آزاد كرد. امام پس از آزادى به مدينه بازگشت.
[4]
هادى عباسى، نسبت به مخالفان، بويژه علويان، موضع تندترى
اتخاذ كرد و آنان را در هر گوشه و كنار مورد تعقيب قرار داد و به كارگزاران خود نوشت:
علويان را هر كجا يافتيد دستگير كرده به بغداد بفرستيد. [5]
از سوى ديگر، او كه به موقعيّت و نفوذ پيشواى هفتم شيعيان
در ميان سادات و انقلابيون، آگاهى كامل داشت، آن حضرت را مسؤول و منشأ اصلى قيامهاى
علويان عليه
[1] - ر. ك. تاريخ بغداد، ج 13، ص
30 - 31؛ تذكرة الخواص، ص 313