نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 240
امام عليه السلام در اين موضع علاوه بر توجه دادن همگان
به توطئه جديد مأمون، همه كسانى را كه ممكن بود نسبت به آن حضرت- بهخاطر پذيرش دعوت
خليفه- بدبين شوند، به ماهيّت اين اقدام و اهداف شومى كه فراسوى آن بود آگاه و دلشان
را از كينه مأمون لبريز ساخت.
2- همراه نبردن هيچ يك از بستگان
امام عليه السلام به تنهايى راهى مرو شد و هيچ يك از بستگان
حتى تنها پسر خود حضرت جواد عليه السلام را همراه نبرد و بدين ترتيب به مأمون گوشزد
كرد كه وى نه تنها به آينده كار خوشبين نيست، بلكه اين سفر را خطرناك مىداند و چه
بسا اگر فرزندش را با خود ببرد جان او نيز به خطر افتد. [1]
3- تماس با پايگاههاى مردمى در طول سفر
برغم آنكه مأمون تمامى تدابير لازم را براى محدوديت امام
در طول سفر اتخاذ كرده و حتى مسير آن حضرت را مشخص كرده بود، امام در هر فرصتى با دوستان
و ارادتمندان خويش تماس مىگرفت و با گفتار و كردار، امامت خويش را تداوم رسالت پيامبر
صلى الله عليه و آله قلمداد و مشروعيّت خلافت را از ديگران سلب مىكرد.
نقطه عطف اين ارتباط جريان گفتگوى امام رضا عليه السلام
با مردم نيشابور است. دهها هزار تن از دوستداران علم و حديث و شيفته اهل بيت عليهم
السلام در مسير موكب امام عليه السلام اجتماع كرده و از آن حضرت تقاضاى رهنمود كردند.
امام عليه السلام در اين جمع بىنظير به موعظه و يادآورى
مسائل اخلاقى و حتى مسائل فرعى همچون نماز، روزه و ... نپرداخت؛ بلكه اساسىترين مسأله
اعتقادى يعنى توحيد را مطرح كرد و چنگ زدن به ريسمان «لا
اله الّا اللّه» را تنها راه ايمنى از عذاب الهى دانست.
نكته در خور توجّه، كيفيّت نقل سلسله سند حديث است. حضرت
در نقل حديث شيوه
[1] - واقعيتى كه اين احتمال را تقويت مىكند
اين كه هر كدام از علويان مانند محمد بن جعفر و همراهان، و محمد بن محمد بن زيد
و... كه راهى مرو شدند جان سالم بدر نبرده و بازنگشتند
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 240