نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 242
پس از پذيرش نيز با استفاده از هر فرصتى اجبارى بودن و
نافرجامى آن را به همگان گوشزد كرد به عنوان نمونه در پايان مراسم جشن ولايتعهدى به
يكى از ياران خود- كه شادمانى مىكرد- فرمود: «دلت را به اين موضوع مشغول نساز و بدان
شاد مباش زيرا اين كار پانمىگيرد». [1]
و نيز در پاسخ معترضى كه گفته بود: چرا بدين كار تن دادى؟
فرمود: «من بر اين كار مجبور شدم». [2]
5- پذيرش مشروط
حضرت رضا عليه السلام ولايتعهدى را مشروط پذيرفت. اين
شرايط عبارت بود از اين كه در امور حكومتى امر و نهى نكند، فتوايى ندهد، قضاوتى نكند،
در نصب و عزل افراد دخالتى نداشته باشد و هيچ يك از قوانين و مقررات جارى را تغيير
ندهد. [3]
اتخاذ اين سياست از سوى آن حضرت- آن هم در منصب ولايتعهدى-
بيانگر اين است كه اوّلًا؛ حكومت موجود صلاحيّت آن را ندارد كه چهرهاى مانند امام
رضا عليه السلام با آن همكارى نمايد. ثانياً؛ آنچه از هيأت حاكمه سرمىزند ارتباطى
با امام ندارد و سياستها و عزل و نصبها ناشى از رضايت و موافقت آن بزرگوار نيست.
بنابراين وجود امام رضا عليه السلام در منصب ولايتعهدى هيچگونه توجيهى براى كارهاى
حكمرانان نخواهد بود.
ثالثاً؛ امام با اين شرايط به همگان فهماند كه خواستار
دنيا و جاه و مقام نيست و پذيرش ولايتعهدى بنا بر ضرورت و حكم اجبار بوده است و بدين
ترتيب نقشه مأمون كه مىكوشيد وانمود كند امام به دنيا بىرغبت نيست، با اين شرايط،
نقش بر آب شد.
مأمون پس از مدتى به عمق شرايط ياد شده از سوى امام عليه
السلام و زيانهايى كه از پذيرش آن متوجه حكومتش شده بود پى برد؛ از اين رو بارها درصدد
برآمد امام را به تدبير امور حكومتى وادارد و سياست مبارزه منفى آن حضرت را نقض كند؛
ولى آن گرامى با يادآورىِ