نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 243
قرار ياد شده از پذيرش آن خوددارى مىكرد. نمونه بارز
آن جريان نماز عيد است.
مأمون به اين بهانه كه مردم مراتب فضل و كمال آن حضرت
را بشناسند، از امام دعوت كرد تا نماز عيد را بگزارد. حضرت نپذيرفت و همان شرايط را
يادآور شد. مأمون پافشارى كرد. امام پذيرفت به شرط آن كه همچون جدّش رسول خدا صلى الله
عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام براى نماز بيرون رود. مأمون موافقت كرد. امام
به شيوه نياكان خود به همراه ياران، تكبيرگويان براى نماز بيرون رفت، شهر مرو از گريه
و فرياد تكبير مردم به لرزه درآمد و مردم از شدّت شيون و فغان، ياراى خوددارى نداشتند،
گويى زمين و آسمان و در و ديوار با او همآوا هستند. خبر اين شور و هيجان بىسابقه
به مأمون رسيد. وى كسى را نزد امام فرستاد و از او خواست به منزلبازگردد و نماز را
كس ديگرى بگزارد. حضرت بازگشت. در پى بازگشت امام عليه السلام مردم دچار پراكندگى شدند
و نمازشان سامان نگرفت. [1]
6- بهرهبردارى از منصب ولايتعهدى
امام رضا عليه السلام با بهرهگيرى از منصب ولايتعهدى
موفق شد حصار «تقيّه» را بشكند و پيام امامت را در سطح گستردهترى به مردم، حتى ملل
غير مسلمان، ابلاغ كند و حقايق و معارف بسيارى را كه در طول 150 سال، جز در خفا و با
تقيّه و به خصّيصين گفته نشده بود با فرياد بلند از تريبون خلافت به گوش همگان برساند.
در پرتو اين اقدام امام عليه السلام اهل بيت پيامبر صلى
الله عليه و آله كه بيش از نيمقرن آشكارا بر منبرها دشنام داده مىشدند همه جا با
عظمت و نيكى ياد شدند و فضائلشان بر زبانها جارى شد. دوستانشان از اين موقعيّت، روحيّه
گرفتند، ناآگاهان با ايشان آشنا شده به آنان گرايش يافتند و دشمنانشان، احساس زبونى
و شكست كردند. حتّى طرّاح مسأله ولايتعهدى پس از اندك زمانى دريافت كه در اين بازى
نهتنها چيزى به دست نياورده كه زيان هم كرده است و اگر دير بجنبد اساس حكومتش بر باد
خواهد رفت.
[1] - ر. ك: عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج
2، ص 161؛ ارشاد، ص 312؛ مناقب، ج
4، ص 371
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 243