نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 251
تجربهها آموخته بود- بر آن داشت تا اهداف سياسى و حكومتى
خود را در جهت تثبيت هر چه بيشتر پايههاى حكومت خويش و قلع و قمع يا مطيع ساختن مخالفان
بويژه شيعيان و در رأس آنان حضرت جواد عليه السلام را با جدّيّت و آزمندى بيشتر دنبال
كند.
او پس از استقرار در بغداد به سال 204 هجرى متوجه امام
جواد عليه السلام شد. در نخستين اقدام، امام را به پايتخت احضار كرد. [1] هدف مأمون
از اين اقدام- علاوه بر تحت نظر قرار دادن امام و كنترل آن حضرت ونيز قطع روابط وى
با شيعيان- عبارت بود از:
1- با جذب حضرت به دستگاه پرزرق و برق خلافت، امام را
از انديشه مبارزه عليه حكومت خود بازدارد و در افكار عمومى، مواضع فكرى تشيّع و امامت
شيعه را زير سؤال ببرد.
2- با فراخوانى امام به مركز خلافت و تظاهر به دوستى و
تكريم آن حضرت مىكوشيد حسن نيّت خود را نسبت به اهل بيت: و برائت ذمّه خويش را از
خون امام رضا عليه السلام براى تودههاى مردم به اثبات رساند.
3- با اين اقدام، مىخواست بر درستى سياست خود نسبت به
بيت امامت تأكيد ورزد و به همگان بفهماند كه اگر تدبير او درست و دستگاه خلافت او اسلامى
و مشروع نبود دو تن از امامان شيعه به چنين دستگاهى نزديك نمىشدند.
مأمون در دومين اقدام با گردآورى دانشمندان از فرقههاى
مختلف و ترتيب مجالس بحث و مناظره با امام مىكوشيد هر چند در يك مسأله آن حضرت را
محكوم ساخته ناتوانى علمى وى و بىبهره بودن او را از دانش خدادادى ويژه رهبران الهى
به رخش بكشد و آن را دستاويزى براى ابطال اصل ادعايش قرار دهد.
وى با آن كه از اعمال اين روش در دوران امام رضا عليه
السلام سودى نبرده بود و مىدانست امام جواد نيز از همان نسل است، در دوران آن حضرت
نيز اين تجربه تلخ را تكرار كرد.
شايد خردسالى امام، محرك و مشوق او در دست يازيدن به اين
اقدام بوده است.
مأمون در اين اقدام نقش واسطه را ايفا مىكرد؛ يعنى از
يك سو ديگران را تحريك و
[1]- الحياة السياسيّة للامام الجواد عليه
السلام ، ص 65
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 251