نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 284
برداشتن به دعا و اعلام بيزارى چارهاى نداشت، [1] براى
جلب افكار عمومى، روشى همچون روش عمر بن عبدالعزيز در پيش گرفت، تظاهر به پارسايى مىكرد،
به اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر اهتمام داشت، شرابخوارى و غنا را منع كرد
و از فحشا جلوگيرى نمود. [2]
در پيش گرفتن اين سياست نه تنها سودى برايش نداشت، بلكه
موجب شد تا درباريان و دولتمردان نيز كه همه چيز را براى خود مىخواستند بر او خشم
بگيرند و به حكومتش خاتمه دهند.
سران ترك پس از آن با احمد بن متوكل ملقب به معتمد بيعت
كردند. وضع وى در اداره مملكت بدتر از خليفگان پيشين بود؛ چه آن كه در دوره او علاوه
بر تركها برادرش موفق نيز بر او چيره گشت و تمامى امور را در دست گرفت. [3]
موضع مشترك خلفاى ياد شده، دشمنى سرسخت و كينهتوزانه
با بيت امامت و شخص امام عسكرى عليه السلام بود. آنان با اطلاعاتى كه درباره فرزند
آن حضرت داشتند و مىدانستند مهدى موعود از نسل او خواهد بود، همواره او را تحت نظر
داشته مورد اذيّت و آزار قرار مىدادند.
معتزّامام عسكرى عليه السلام و شمارى از ياران آن حضرت
را به زندان افكند. [4] و بنابر نقل ابن شهر آشوب، حضرت را به سعيد حاجب سپرد تا او
را به كوفه ببرد و در بين راه بدور از چشم مردم به شهادت برساند كه اجل مهلتش نداد
و سه روز بعد، از خلافت بركنار و كشته شد.»