نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 42
والىبصره، سهل بن حنيف را والى شام و قيس بن عباده را
والى مصر نمود و ابوموسى اشعرى را بنا بر اصرار مالك اشتر بر پست خود در كوفه ابقا
كرد. [1]
عكسالعمل مخالفان
اقدامات اصلاحطلبانه امام عليه السلام به همان اندازه
كه براى طبقه فقير و ستمديده شادى آفرين بود، به غرور و خودخواهى و برترىطلبى قريش
لطمه وارد ساخت. از اين رو، سران و بزرگان طبقه ثروتمند كه منافع شخصى و موقعيت اجتماعى
خود را در خطر ديدند، پس از مذاكره با امام عليه السلام و مأيوس شدن از تغيير سياست
آن حضرت در مسائل مالى و حقوقى، پرچم مخالفت برافراشتند، مردم را به نقض بيعت تحريك
نموده به بهانههاى مختلف سعى در تضعيف موقعيت امام عليه السلام و شعلهور ساختن دامنه
اختلافات و جنگهاى داخلى داشتند.
على عليه السلام در برخى از كلمات خود، مخالفان حكومت
خويش را به سه دسته تقسيم نموده و مىفرمايد: «چون به امر خلافت قيام كردم، طائفهاى
نقض بيعت كردند و جمعيّتى از دين بيرون رفتند و گروهى ديگر از اول سركشى و طغيان كردند.»
[2]
اينك به شرح مختصر موضعگيرىهاى اين سه دسته در برابر
حكومت اسلامى امير مؤمنان عليه السلام مىپردازيم.
1- ناكثين
پول پرستان و صاحبان مطامع و طرفدار تبعيض، در برابر سياست
امام عليه السلام آرام ننشسته، نخستين فتنه را در «بصره» پديد آوردند. سلسله جنبان
اين بلوا طلحه و زبير بودند كه تقاضاى فرمانروايى بصره و كوفه را داشتند [3] و با صراحت
در برابر امام عليه السلام
[1] - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 179؛ كامل ابن اثير، ج 3،
ص 201