نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 43
اظهار داشتند: ما بدين جهت با تو بيعت كرديم كه در كار
خلافت با تو شريك باشيم. [1]
ولى امام عليه السلام با در خواست آنان موافقت نكرد. آن
دو، سرانجام به بهانه عمره، مدينه را به عزم مكّه ترك كردند و در آنجا با همكارى عايشه
و پيوستن حكمرانانِ بركنار شده عثمان كه به مكه روى آورده بودند هسته مركزى «ناكثين»
تشكيل شد.
آنان با استفاده از ثروت امويان و تحت پوشش خونخواهى عثمان
و با رهبرى عايشه ارتشى تشكيل داده و بهسوى بصره رهسپار شدند. و به مدافعان بصره حمله
بردند و پس از برخوردهاى شديد بين طرفين و كشته و مجروح شدن عده زيادى و دستگيرى عثمان
بن حُنيف، استاندار بصره شهر به تصرف آنان درآمد.
امام عليه السلام پيش از رويارويى با پيمان شكنان از راههاى
مختلف نهايت كوشش خود را در حفظ صلح و جلوگيرى از خونريزى بهكار برد، ولى به آن دست
نيافت، زيرا شورشيان تصميم به جنگ داشتند.
على عليه السلام به ناچار با آنان درگير شد و پس از نبرد
شديدى، اين غائله با پيروزى امام عليه السلام و شكست سخت «ناكثين» پايان پذيرفت، عده
زيادى كشته شدند و بقيه به نقاط مختلف گريختند. اين جنگ در تاريخ به نام جنگ «جَمَل»
معروف است.
2- قاسطين
امام عليه السلام زمانى كه مسؤوليت فرمانروايى جامعه اسلامى
را پذيرفت، تصميم گرفت سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را كه مدتها بود بهدست
فراموشى سپرده شده بود، احيا نمايد و هرگونه تلاش و كوشش در تمرد و سرپيچى از قانون
الهى را از بين ببرد و خط بنىاميّه و در رأس آن، معاويه را كه ادامه دهنده اين قانونشكنى
بود، از جامعه اسلامى پاكسازى كند.
لذا در روزهاى نخست حكومت خود تصميم گرفت معاويه را از
مقام استاندارى شام عزل كند. در اين باره سخنان و توصيههاى هيچ كس حتّى ابن عباس در
تغيير موضع آن حضرت تأثيرى نداشت. چرا كه امام عليه السلام در هيچ شرايطى نمىتوانست
وجود معاويه را
[1] - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 180؛ شرح ابن ابىالحديد،
ج 1، ص 230
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 43