نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 215
نظريه پردازى در دانش روابط بينالملل، به رغم گسترش و
پيشرفت آن، هنوز داراى تنگناها و محدوديتهاى بسيارى است. اين امر شايد بيش از همه بدان
خاطر است كه موضوع اين علم، وسيع و گسترده مىباشد و مجموعه عوامل تأثيرگذار و تأثيرپذير
را نمىتوان يك جا در نظريهاى واحد ارائه كرد. بعلاوه، اختلاف نظر در برداشتها و نگرشها
و همچنين روشهاى متفاوت مورد استفاده در جمعآورى، طبقهبندى و تحليل دادهها و اطلاعات،
امكان پذيرش نظريه واحد را امرى بعيد و ناممكن ساخته است، بگونهاى كه يكى از صاحبنظران
اين رشته چنين اظهار نظر كرده است:
يك تئورى كلى روابط بينالمللى وجود ندارد و نمىتواند
وجود داشته باشد. [1]
نظريههاى روابط بينالملل را مىتوان بطور كلى تحت سه
مقوله دسته بندى كرد:
نخست از آنها كه «نظريههاى همكارى» نام گرفته، شامل تبيين
روابط و رفتار دولتها براساس فرضيه همكارى است. در اين مقوله، تئوريهاى همگرايى، كاركرد
گرايى، وابستگى متقابل، تحقيقات صلح، ارتباطات و ... قرار مىگيرند. مقوله دوم با عنوان
«نظريههاى كشمكش و منازعه»، در برگيرنده تئوريهاى تحليل منازعات، بازدارندگى، توازن
قوا و بازيهاست. در مقوله سوم زير نام «نظريههاى نظام بينالملل» تئوريهاى سيستمها
و وابستگى جاى دارند. در اينجا، تنها به عمدهترين تئوريهاى روابط بينالملل كه در
اين سه مقوله جاى دارند، اشاره خواهد شد.
، بويژه همگرايى منطقهاى در اروپاست. همگرايى به معناى
وحدت و ادغام نهادهاى ملّى در مراكز و سازمانهاى فرا ملّى، يك پديده رايج در قارّه
اروپاى بعد از جنگ جهانى دوّم بوده است. تئورى همگرايى قصد آن داشته و دارد كه ضمن
تجزيه و تحليل اين پديده، چگونگى توسعه و گسترش آن را در سطح بينالمللى نشان دهد.
[1] درآمدى بر روابط بينالملل، ژاك هونتزينگر،
ترجمۀ عباس آگاهى، ص 110، آستان قدس رضوى.