نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 222
روابط دولتها همانند صحنه شطرنج است. دولتها و دولتمردان
به مثابه بازيگرانى هستند كه در مقابل يكديگر قرار گرفتهاند. بُرد و باخت در اين بازى،
بستگى به مهارت، حدس نزديك به واقع، بد يا خوب بازى كردن طرف مقابل، اطلاعات و ...
دارد. نظريه بازيها درصدد است تا با بيان استراتژيها و سياستهاى مختلف در يك وضعيت
و شرايط مشخص، منطقىترين و عقلانىترين سنجش و انتخاب را نشان دهد. به عبارتى ديگر،
آن استراتژى را انتخاب مىكند كه كمترين هزينه و باخت را داشته و بيشترين سود و بُرد
را به ارمغان آورد.
مبانى نظرى تئورى بازيها بدين شرح است:
الف- آگاهى از قواعد بازى: بازيگران از قواعد بازى مطّلع
هستند و مىدانند كه چگونه امتياز از دست مىدهند و چگونه به دست مىآورند. آنها همچنين
از عوامل نيرومندى و قدرت در بازى آگاه هستند. به طور مثال مىدانند كه داشتن سلاحهاى
استراتژيك، ميزان توليد ناخالص ملى در سطح بالا و انسجام و اتحاد درونى از عوامل نيرومندى
محسوب مىشود.
ب- تعداد و تنوّع بازيگران: به هر ميزان كه تعداد بازيگران
افزايش مىيابد، به همان نسبت، بازى از پيچيدگى بيشترى برخوردار مىشود.
ج- بُرد و باخت، بستگى به نوع بازى دارد: اگر بازى از
نوع «حاصل جمع صفر» باشد، بُرد يكى به معناى باخت ديگرى است. اگر بازى از نوع «حاصل
جمع غير صفر» باشد، آن دو در بُرد و باخت شريك هستند.
د- بلوف: در يك بازى، طرفين تلاش مىكنند ميزان تواناييهاى
خود را بيش از واقع، جلوه دهند. بلوف به معناى واقعى نشان دادن يك امر غيرواقعى است.
بازيگران سياسى همواره در پى بزرگ نمايى امكانات و ابزارهاى خويش هستند.
ه- قاعده بيشترين كمينه يا كمترين بيشينه [1]: بازيگران،
بويژه در صحنه سياست، همواره نمىتوانند در انتظار بهترين انتخاب باشند. آنان ناچارند
از ميان بد و بدتر، بد را،