نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 236
دولتى» مىباشد. هنگامى كه گفته مىشود: «دولت در برابر
مجلس، مسؤوليت سياسى دارد» يا «دولت خدمتگزار ملّت است» و يا «دستگاههاى دولتى نيازمند
اصلاح ساختارى هستند»، در همه اين موارد، مراد از واژه دولت، همان معناى عام و رايج
در ميان مردم مىباشد. [1]
مفهوم دولت در علم سياست و روابط بينالملل، داراى معنايى
فراتر از آنچه كه گذشت مىباشد. دولت، بزرگترين سازمانبندى گروه انسانى است؛ قدرت
سياسى در آن به جريان مىافتد و عاليترين تجلى قدرت نيز نام گرفته است. اين اصطلاح
در نزد علماى علوم سياسى و علم روابط بينالمللى، چنين معنايى را مىرساند:
دولت عبارت است از عدهاى از مردم كه در سرزمين مشخص بطور
دائم اسكان دارند و داراى حكومتى هستند كه به وضع و اجراى قانون اقدام مىكند و از
حاكميتى برخوردارند كه به صورت روح حاكم و قدرت عالى آنها را از تعرضات داخلى و خارجى
مصون مىدارد. [2]
اين تعريف، متضمن چهار ركن «مردم»، «سرزمين»، «حكومت»
و «حاكميت» است كه از عوامل متشكلّه دولت محسوب مىشوند. مفاهيم متداول و رايج در متون
سياسى و بينالمللى كه اشاره به همين معنا داشته و با دولت مترادف مىباشد، عبارتند
از: «دولت- كشور»، «دولت ملى»، «دولت- ملت»، «سيستم كشورى ملى» و «نظام دولت».
در اينجا ذكر اين نكته مفيد است كه به رغم تشابه بين مفهوم
دولت [3] و مفاهيم حكومت [4] و كشور [5]، بايد ميان آنان تفاوت گذاشت. دولت، چنانچه
گذشت، به كلّيتى. شامل چهار عنصر مردم، سرزمين، حكومت و حاكميت گفته مىشود. حكومت،
به عنوان بخشى از دولت، به نحوه توزيع قدرت و چگونگى روابط ميان قواى عمومى اطلاق مىشود.
بطور معمول، معطوف به مسائل جغرافيايى است؛ هر چند بعضى اوقات
[1] حقوق اساسى و نهادهاى سياسى، ابوالفضل
قاضى، ج 1، ص 124، انتشارات دانشگاه تهران.
[2]
اصول سياست خارجى و سياست بينالملل، قوام، ص 16.
(3)
.etats-noitan/etats-1
(4)
.tnemnrevoG-2
(5)
.yrtnuoc-3
نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 236