نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 237
به جاى مفهوم دولت- كشور نيز به كار مىرود.
شكل گيرى دولت- كشور
دولت به عنوان سازمان اجتماعى صاحب قدرت، از ديرباز در
جامعه انسانى نمود يافت. دولت همزاد جامعه است، بدين معنا كه همزمان با تأسيس جامعه-
گروهى متشكّل، منظم و داراى روابط عميق و مستمرّ- [1]، ضرورت ايجاد دولت نيز احساس
شد.
بسيارى از نيازهاى اجتماعى مىبايست از طريق اراده عمومى
و همگانى برآورده شود و اين امر، بستر پيدايش دولت را فراهم كرد. نظريه پردازان دولت،
زمينهها و بسترهاى ديگرى را نيز طرح كردهاند. [2]
با آنكه دولت يك پديده تاريخى است و قدمت آن به دوران
ماقبل تاريخ (تاريخ غير مُدوّن و ثبت نشده) مىرسد، «دولت- كشور» پديدهاى نوين و اروپايى
است. [3] نظام دولت نوين كه مهمترين مشخّصه آن، «حاكميت» است براى نخستين بار در اروپاى
باخترى ظهور كرد و سپس در قارههاى ديگر رواج يافت. جهت درك آسانتر مفهوم دولت- كشور،
مناسب است به اختصار تحول سيستم دولت را بيان كنيم.
نخستين سازمانهاى سياسىِ مقياس بزرگ، يعنى دولتها، و نظامهاى
دولتى كه سوابقى از آنها در اختيارمان است، حدود پنج هزار سال پيش از ميلاد در درههاى
دجله و فرات و نيل، و اندكى بعد در درههاى رود بزرگ چين پديدار شدند. [4]
اين نظام دولت، شامل سه عنصر مردم، سرزمين و حكومت بود،
امّا در واقع شكل جا نيفتاده دولت بود. [5] هنوز حدود قلمرو دولتها بدقت تعيين نشده
بود و ملّتهاى مختلف، تحت پوشش حكومت واحد قرار گرفته و مردم به علت پراكندگى جغرافيايى،