نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 256
عوامل محسوس يا مادى
1- وضعيت جغرافيايى: عواملى از قبيل «وسعت، شكل، وضع طبيعى،
مرزها، آب و هوا و موقعيت سرزمينى» در ارزيابى قدرت يك كشور از نظر عوامل جغرافيايى
بايد مورد نظر قرار گيرد. وسعت خاك كشور از جهات مختلف مىتواند مايه قدرت دولت واقع
گردد. از يك سو، سرزمين وسيع، امكان اسكان و تغذيه جمعيت قابل ملاحظهاى را فراهم مىكند.
از سوى ديگر، به هنگام حمله بيگانگان، دفاع از كشور از طريق عقبنشينى در يك سرزمين
پهناور انجام مىگيرد تا در نهايت، با استفاده از فرصت به دست آمده، بر مهاجم غلبه
پيدا كند، چنانكه سرزمين پهناور روسيه اين امكان را براى دولتمردان آن كشور به وجود
آورد تا در مقابل تهاجم ناپلئون بناپارت در سال 1812 ايستادگى كنند؛ همانطور كه تهاجم
هيتلر در سال 1941 به اتحاد شوروى با توجه به همين ويژگى شكست خورد. [1]
شكل هندسى منظم يك كشور، در انتخاب پايتخت كه در مركز
كشور واقع است، مفيد خواهد بود. به طور مثال مادريد و پاريس براى كشورهاى اسپانيا و
فرانسه، چنين حكمى دارند. اين امر، سهولت ارتباط مركز با سراسر قلمرو تحت پوشش را به
دنبال دارد. در مقابل اگر شكل كشور به صورت طويل يا دنبالهدار باشد، هزينههاى حفاظت
از مرزها و دفاع از آنها بسيار بالا خواهد بود. به عنوان نمونه، كشورهاى شيلى، نروژ
و ايتاليا از اين دست هستند. [2]
وضع طبيعى، سهولت يا دشوارى ارتباطات را باعث مىشود.
كوهستانى بودن، هم از لحاظ دفاعى و هم از لحاظ ارتباطى، در سياستگذارى دولت، مهم است.
قدرت ملى كه بخشى از آن، نتيجه وضع طبيعى است، براى مردمان سوئيس، يوگسلاوى (سابق)
و لهستان، به صورت متفاوت ظاهر گرديد. كشورهاى سوئيس و يوگسلاوى با توجه به فراز و
نشيبهاى سرزمينى و احاطه سلسله جبال آلپ، توانستند در مقابل حملههاى آلمان و تسلط
آنها مقاومت كنند، در حالى كه لهستان، على رغم مقاومت شجاعانه، به اشغال