نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 263
مقابل هجوم بيگانگان تلاش براى جبران شكستها و كسب موقعيت
برتر در روابط بينالمللى در ميان ملتها متفاوت باشد. انگليسها با تكيه بر صفات مختص
به خود توانستند چند قرنى به عنوان قدرت عمده جهانى ظاهر شوند. آلمانيها علىرغم شكست
در دو جنگ جهانى، با اتحاد مجدد دو آلمان (آلمان شرقى دمكراتيك و آلمان غربى فدرال)،
به عنوان يك قدرت عمده بينالمللى مطرح شدهاند. فرانسويها نيز با توجه به صفات خاص
خودشان، در جنگ جهانى دوّم عقب نشستند و حكومت دست نشانده را پذيرفتند. ملت روسيه با
ويژگيهاى برشمرده شدهاش، حكومت توتاليتر استالينى را تحمل كرد و تاوان صنعتى شدن را
با بهاى بسيار بالاى تلفات انسانى پذيرا شد.
روحيه ملّى، يكى ديگر از عوامل قدرت آفرين ملتهاست. شايد،
تعريف زير بتواند اين مفهوم را تا حدودى تبيين كند.
روحيه ملى يكى از مبانى پيچيده، ناپايدار و در عين حال
بسيار مهم قدرت مىباشد. به نظر مورگنتا، روحيه ملى «درجهاى از تصميم افراد يك جامعه
است كه از طريق آن، سياست خارجى دولت خود را در زمان صلح يا جنگ پشتيبانى مىكند.»
[1]
روحيه ملى، بيشتر به هنگام جنگها و بحرانها ظاهر مىشود.
در واقع، اين مفهوم به ميزان فداكارى و گذشت يك ملت جهت تحقق اهداف دولت خود اشاره
دارد. به هر ميزان كه ترجيح منافع عمومى و همگانى بر منافع شخصى و فردى در ملتى بيشتر
باشد، به همان ميزان، روحيه ملّى در سطح بالايى براى آن ملّت قلمداد مىشود. به طور
مثال، روحيه بسيار بالاى رزمندگان مسلمان ايرانى در دفاع هشت ساله (جنگ عراق عليه جمهورى
اسلامى ايران) موجب شد تا دشمن نتواند به هيچ يك از اهداف خود دست يابد. البتّه، روحيه
ملّى، خود از عواملى چون هماهنگى منافع دولت با ملت، اعتماد مردم به رهبران سياسى و
همبستگى و يكپارچگى اجتماعى نشأت مىگيرد.
4- عوامل سياسى: قدرت ملى به ميزان زيادى به عوامل سياسى
از جمله «ثبات سياسى، نوع رژيم سياسى، اعتبار ملى و رهبرى» مرتبط است. اين مجموعه عوامل،