نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 276
نظامى عليه واحدهاى سياسى ديگر مگر به هنگام دفاع مشروع،
اجازه ندادن به نيروهاى نظامى درگير در يك جنگ جهت عبور از خاك آن كشور و ... مىباشد.
اين وجوه بىطرفى موجب گرديد كه در مورد عضويت دولتهاى بىطرف در سازمانهاى بينالمللى
بويژه سازمان ملل متحد، اين سؤال مطرح گردد كه آيا در چارچوب سيستم امنيت دستهجمعى
منشور سازمان ملل متحد، بخصوص موردى كه بنا به درخواست شوراى امنيت، دولتهاى عضو بايد
تسهيلات لازم را براى سركوب نيروى متجاوز فراهم كنند، [1]امكان عضويت دولتهاى بىطرف
در سازمانهاى بينالمللى وجود دارد؟ در پاسخ به اين سؤال، به اختصار مىتوان بيان كرد
كه سازمان ملل متحد نسبت به عضويت سوييس در آن سازمان بعد از جنگ جهانى دوم، درخواست
سوييس را جهت عضويت ويژه (بدون تعهدات و مسؤوليتهاى حفظ صلح به هنگام وقوع تجاوز و
جنگ در عرصه بينالمللى) نپذيرفت و در نتيجه، اين كشور نتوانست به جرگه اعضاى آن سازمان
بپيوندد. [2]
در پايان، مناسب است به تفاوت مفاهيم «منطقه بىطرف»،
«بىطرفى موقت» با بىطرفى (پايدار) اشاره كرد. منطقه بىطرف شامل قسمتى از سرزمين
مرزى بين دو كشور است كه براساس قرارداد دو جانبه، بىطرف اعلام گرديده و استفاده از
آن و حاكميت بر آن به صورت مشترك خواهد بود، مانند منطقه بىطرف بين مرز عربستان و
كويت. بىطرفى موقت، به اعلام بىطرفى از سوى يك كشور در يك جنگ بينالمللى يا منطقهاى
دلالت دارد. دولت بىطرف تلاش مىكند خود را از صحنه جنگ دور نگه دارد و اين حق در
حقوق بينالملل به «حقِّ خود بىطرفسازى» مشهور است؛ يعنى هر دولتى حق دارد خود را
به دور از مناقشات و درگيريها نگه دارد؛ به شرطى كه تعهدات مربوطه را انجام دهد. بىطرفى
پايدار و دايمى كه تعريف آن در ابتداى بحث آمد، يك نوع نگرش خاص حاكم بر سياستگذارى
خارجى است و با الزامات خاص خود، بنابر توافق و ضمانت قدرتهاى بزرگ تحقق مىيابد. [3]