نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 291
درون جوامع و بين جوامع مىبايست منحصراً با نقش تعيين
كننده نيروهاى توليد و روابط اقتصادى انجام پذيرد. بنابر تحليل ماركس، وجود ارزش اضافى
كار و تبديل آن به سرمايه، موجب تكاثر ثروت مىگردد. امّا تضادها و بحرانهاى جامعه
سرمايهدارى، كاهش نرخ سود را باعث شده و در نتيجه، تنها خشونت و نبرد مىتواند كمك
كننده چنين بحرانى در جامعه سرمايهدارى باشد. مبانى اين تئورى، بعدها توسط ماركسيستها
تكامل يافت و علت اساسى جنگ بين جوامع را ترسيم كرد. [1]
«روزا لوكزامبورگ»، از نظريهپردازان ماركسيستى، حل تضادهاى
جامعه سرمايهدارى را در گسترش برون مرزى آن جستجو مىكرد. پديدههاى وابسته به امپرياليسم
يعنى كارتلها، سازمانهاى انحصارى، سرمايه گذارى سنگين خارجى در جهان غير سرمايهدارى
و جنگ بين كشورهاى رقيب سرمايهدارى، از جمله بنيادهاى نظريه او مىباشند. نظام سرمايهدارى
براى حل تعارضات درونى خود، دست به گسترش فعاليتهاى برون مرزى مىزند، امّا از آنجا
كه سرزمينهاى مستعمراتى، محدود هستند، به ناچار، جنگ بين امپرياليستها به وقوع مىپيوندد.
پس ريشه جنگ را بايد در ويژگى سودجويانه نظام سرمايهدارى جستجو كرد. [2]
لنين در كتاب «امپرياليسم، مرحله نهايى سرمايهدارى»،
تقريباً تحليلى مشابه روزا لوكزامبورگ ارائه مىدهد. نظام نوين سرمايهدارى كه مهمترين
وجوه آن «انحصارگرى» و «سرمايه مالى» است، براى حل تعارض بين رقباى انحصارگر، چارهاى
جز توسعهطلبى و جنگ ندارد.
مسأله اين است كه نظام سرمايهدارى از يك سو براى رفع
نابرابرى بين پيدايش نيروهاى توليد و سرمايه اندوزى، و از سوى ديگر تقسيم مستعمرات
و مناطق نفوذ به وسيله سرمايه مالى، راهى جز جنگ وجود ندارد. [3]
[1] ر. ك. مكاتب سياسى معاصر (نقد و بررسى
كمونيسم، فاشيسم، كاپيتاليسم و سوسياليسم)، ويليام ابنشتاين - ادوين فاگهان،
ترجمۀ حسينعلى نوذرى، نشر گسترده.
[2]
ر. ك. تاريخ فلسفه سياسى، بهاءالدين پازارگاد، ج 3، زوار.