نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 292
بدين ترتيب، سرمايه، سرمايه گذارى، سودجويى و انحصارگرايى،
انگيزههاى بنيادى وجود جنگ در جوامع بشرى هستند. اتفاقاً، جنگ يك ضرورت اجتناب ناپذير
براى حل تعارضات موجود در نظام سرمايهدارى است و فرسايش و فروپاشى اين نظام، تنها
از طريق انقلاب و جنگ تحقق مىيابد.
نظام دولتهاى مستقل و ملى ايجاب مىكند كه هر دولتى در
پى منافع ملى خود باشد و ستاره راهنماى سياست خارجى دولت نيز، همين مفهوم و واقعيت
«منافع ملى» مىباشد. منافع ملى، در درجه اوّل، شامل يك سرى ارزشهاى حياتى شامل استقلال،
تماميت ارضى، حفظ جان و مال مردم و حفظ نظام سياسى و اقتصادى كشور است. اين ارزشهاى
حياتى، غير قابل مصالحه هستند و يك ملّت حاضر است به بهاى گزاف جنگ، آنها را تضمين
كند. در اين راستا، آنگاه كه منافع ملى در مخاطره افتد و نگرش دولتمردان به حل و فصل
مسالمت آميز موضوع نباشد، جنگ يك وسيله قهرى و اجتناب ناپذير خواهد بود.
در واقع، جنگ براى حل مسأله پيچيده امنيت، ضرورت مىيابد؛
بدين معنا كه دولتها هماره با معضل چگونگى تأمين امنيت ملّى مواجه بودهاند. آنها براى
حفظ سرزمين و ملت خود، ناچارند نيروى نظامى تدارك ديده و هزينههاى بالايى را جهت آمادگى
اين نيرو صرف كنند. هرگاه حياتىترين مسائل يك دولت، با منافع ديگران تعارض پيدا مىكند
و مصالحه بر سر آنها نيز ممكن نباشد، دولت تصميم به جنگ مىگيرد. اين نوع آغاز نبرد
معمولًا با شعار «جنگ و دفاع مشروع و عادلانه» همراه است تا بدين وسيله، اصل عمومى
پرهيز از توسل به زور در روابط دولتها تحت الشعاع قرار گيرد. [2].
برخى از صاحبنظران عقيده دارند كه كاربرد زور براى حل
و فصل اختلافات، بيش از همه، به منظور انحراف افكار عمومى از مشكلات داخلى و برخى اوقات،
براى