نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 62
يك جانبه عهدنامهها كه صلح اروپا را به خطر افكند، مخالفت
خواهد كرد. دولتهاى متعاهد، ضمن وفادارى به معاهدات لوكارنو، بر لزوم استقلال اتريش-
ضديت با آنشلوس يا همان الحاق اتريش به آلمان- تأكيد كردند. [1]
زمينههاى مساعدى براى اين طرح ايتاليا، در اين برهه زمانى،
وجود داشت.
امتيازاتى كه «پير لاوال»، وزير امور خارجه فرانسه، بر
سر مسأله مستعمراتى به ايتاليا داده بود، به همراه گذشتهاى مستعمراتى انگلستان، شرايط
مناسبى را براى اين گونه اتحادها فراهم ساخت. بعلاوه، تمايلات هيتلر در سال 1934، يك
خطر جدى براى وعدههاى پيشين موسولينى به ملت ايتاليا محسوب مىشد. در اين سال، طرفداران
هيتلر در اتريش، موجب قتل «دلفوس»، نخست وزير سوسيال مسيحى آن كشور، شدند. نازيها طى
شورشى، هدف اساسى خود را تحقق رؤياى ديرينه «آنشلوس» اعلام كردند و هيتلر از آن حمايت
كرد. در صورت عملى شدن اين آرمان، دولت ايتاليا در مرزهاى خود با دولتى بزرگ از ژرمنتبارها
مواجه مىشد كه تمايلات توسعه طلبانهاش، ممكن بود دامن ايتاليا را نيز بگيرد. از اين
رو، بستر و شرايط مساعد و مناسبى براى ايجاد جبهه استرزا به وجود آمده بود. [2]
شايد تفاوتى بين سرانجام پيمان چهار جانبه و جبهه استرزا
نتوان مشاهده كرد. اين پيمان با دو اقدام، يكى از سوى انگلستان و ديگرى از جانب ايتاليا،
با شكست رو به رو شد. محافظه كاران حاكم بر انگلستان كه سياست مماشات و مدارا را با
دولتهاى متجاوز در پيش گرفته بودند، وارد مذاكره با رهبران آلمان جهت تحديد نيروى دريايى
آلمان شدند. مذاكرات انگلستان و آلمان كه از چهارم ژوئن 1935 شروع شد در تاريخ هجده
همين ماه به نتيجه رسيد. دو كشور توافق كردند كه نيروى دريايى آلمان در حد 35 درصد
ناوگان دريايى انگلستان محدود شود، هر چند زير درياييهاى دو كشور مىتوانست در حد مساوى
قرار گيرد. اين امر، بر سياستهاى هيتلر مبنى بر لغو معاهده ورساى و تجديد نظر در قراردادهاى
بينالمللى، صحه مىگذاشت كه سرانجام آن نيز در تعارض با مفاد