نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 91
دولتهاى مجارستان و ايتاليا در زمره متحدان فاشيسم قرار
داشتند. دلايل اصلى اين تهاجم، على رغم پيمان عدم تجاوز شوروى- آلمان در سال 1939،
را مىتوان در علايق استراتژيك، ايدئولوژيك، اقتصادى و سياسى خلاصه كرد.
از لحاظ استراتژيك، پيروزى فاشيسم در جبهه غرب و مديترانه
ناممكن به نظر مىرسيد؛ اينك پيروزى در جبهه شرق مىتوانست توازن قوا را به نفع هيتلر،
براى نيل به فتح نهايى، تغيير دهد. از نظرگاه ايدئولوژيك، هيتلر سالها قبل در كتاب
نبرد من، آرزوى گسترش به سوى شرق و دستيابى به فضاى حياتى را در سر مىپروراند. فاشيسم
همواره خود را مخالف سرسخت كمونيسم و بلشويسم قلمداد مىكرد. فتح اوكراين و منطقه قفقاز،
هيتلر را از لحاظ اقتصادى مستغنى مىساخت. امّا در اين ميان، نمىتوان از رقابتهاى
سياسى استالين و هيتلر در مورد منطقه بالكان چشم پوشى كرد. از هنگام آغاز جنگ جهانى
دوم، اختلاف نظر تقريباً شديدى بين رهبران آلمان و شوروى در خصوص لهستان، رومانى، يوگسلاوى
و فنلاند بروز كرده بود؛ اختلافى كه در نهايت سوء ظن هيتلر به استالين را تا حد زيادى
تشديد كرد و عزم وى را در حمله به شوروى جزم نمود.
تاكتيك جنگ برق آسا در حمله به شوروى به كار گرفته شد.
نيروهاى آلمانى بسرعت خطوط دفاعى در غرب شوروى را در هم شكستند و اوكراين، لنين گراد،
كيف، مسكو و استالين گراد يا سقوط كردند و يا در معرض خطر جدى و محاصره قرار گرفتند.
ارتش شوروى با دادن چهار ميليون اسير، به سوى شرق عقب
نشست و با فرا خواندن نيروهاى كمكى از سيبرى، خط دفاعى «لنين گراد»، «مسكو» و «استالين
گراد» انتخاب گرديد. حملات سنگين ارتش هيتلرى نتوانست دروازههاى اين سه شهر مهم و
استراتژيك شوروى را بگشايد و اين خود، آيندهاى تيره و تار براى پيشواى آلمان ترسيم
مىكرد.
حمله آلمان به شوروى، يك پيامد قابل تصور داشت؛ اتحاد
ميان انگلستان و شوروى در مقابل دشمن مشترك. چرچيل بدون در نظر گرفتن ملاحظات ايدئولوژيك
و اخلاقى- تضاد بين ليبراليسم و كمونيسم- بسرعت هيأتى را به مسكو روانه و تقاضاى اتحاد
كرد.
كمك انگلستان و آمريكا به شوروى براى مقابله با تهاجمات
هيتلر، از راه استراتژيك
نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 91