نقش
مخرّب اختلاف در تضعيف روحيه رقيب روشن است، اما اينكه از چه راهى مىشود اختلاف
ايجاد كرد، نيازمند به طرّاح است. اين طرّاح در سپاه معاويه عمروعاص بود. او با
موقعشناسى كامل، طرح بر نيزه كردن قرآنها را به اجرا درآورد. زمانى كه مالك اشتر
و ديگر پيكارگران سپاه على عليه السلام خود را به مقرّ فرماندهى معاويه نزديك
ساخته، براى رسيدن پيروزى لحظهشمارى مىكردند؛ و معاويه هر لحظه منتظر سقوط بود و
مرگ را در پيش چشم مىديد عمروعاص به سپاه شام فرمان داد: اى مردم هر كس با خود
قرآنى دارد، بر سر نيزه كند. در همين وقت پانصد قرآن بر سر نيزهها رفت و شاميان
فرياد زدند: كتاب خدا بين ما و شما حاكم باشد. اگر ما را بكشيد چه كسى مرزهاى شام
را حفظ خواهد كرد. [1]
اين
نيرنگ كارساز شد و باعث تفرقه و تزلزل سپاه عراق گرديد.
شمارى از
افراد، از آن جمله اشعث فرياد برآوردند: دعوت شما را به كتاب خدا اجابت كرده، به
سوى او باز مىگرديم. [2]
جالب است
بدانيم، اميرمؤمنان عليه السلام شناختى كه از معاويه و دارودسته او داشت، در همان
روزهاى اول جنگ، پيشنهاد حكميّت قرآن را به معاويه داد، اما او نپذيرفت. على عليه
السلام به روشنى مىدانست كه معاويه چنين نيرنگى را به كار مىبندد و با پيشنهاد
حكميت در حقيقت مىخواست او را خلع سلاح كند، اما معاويه به قرآن پايبند نبود و به
حكميت آن نيز